English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rectorate مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
Other Matches
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
prefectural وابسته به مقام ریاست یادوره ریاست
prefecture مقام ریاست دوره ریاست
wardenship مقام ریاست
presidentship مقام ریاست جمهور
speakership مقام ریاست مجلس
directorate مقام ریاست هیئت مدیره
presidency مقام یا دوره ریاست جمهوری
directorates مقام ریاست هیئت مدیره
presides کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presided کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
preside کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presiding کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
favorite son نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
managerial ریاست
chairmanship ریاست
chairmanships ریاست
superintendence ریاست
administratorship ریاست
generalship ریاست
headship ریاست
headships ریاست
managership ریاست
superiority ریاست
principalship ریاست
presidentship ریاست
directorships ریاست
schools دانشکده
matronhood ریاست
matronship ریاست
school دانشکده
directorship ریاست
presidency ریاست
law faculty دانشکده حقوق
to fill the chair ریاست کردن
bursars گنجور دانشکده
bursar گنجور دانشکده
medical college دانشکده پزشکی
magistrature ریاست کلانتری
state college دانشکده دولتی
faculty of law دانشکده حقوق
school of law دانشکده حقوق
chieftaincy ریاست قبیله
superintendence ریاست مدیریت
superintendency ریاست مدیریت
lawfaculty دانشکده حقوق
medical college دانشکده طبی
patriarchate ریاست خانواده
intercollegiate بین دانشکده ها
polytechnical دانشکده صنعتی
military college دانشکده افسری
superintend ریاست کردن
postmastership ریاست پست
superintended ریاست کردن
prefecture اداره ریاست
mayorship ریاست شهرداری
mayoralty ریاست شهرداری
superintending ریاست کردن
matronize ریاست کردن
superintends ریاست کردن
patriarchate ریاست طایفه
to take the lead ریاست کردن
vice president نیابت ریاست
provosts نافم دانشکده
technical colleges دانشکده فنی
collegian عضو دانشکده
provost نافم دانشکده
abbay ریاست دیر
abbotship ریاست دیر
collegial مربوط به دانشکده
command of execution ریاست اجرایی
technical college دانشکده فنی
captaincy ریاست بزرگتری
captainship ریاست بزرگتری
polytechnics دانشکده صنعتی
polytechnic دانشکده صنعتی
chieftainship ریاست قبیله
faculty اولیای مدرسه دانشکده
faculty نیروی ذهنی دانشکده
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
You sure have a nerve to ask become a director. آخر تورا چه ره ریاست
prioship سمت ریاست دیر
abbatial or abbatical مربوط به ریاست دیر
he has passed the chair ریاست داشته است
medical دانشکده پزشکی سرپزشک
faculties نیروی ذهنی دانشکده
faculties اولیای مدرسه دانشکده
presidential وابسته به ریاست جمهور
academian عضو دانشکده یادانشگاه
cadets دانشجوی دانشکده افسری
cadet دانشجوی دانشکده افسری
bossy متمایل به ریاست مابی
bossiness متمایل به ریاست مابی
professors معلم دبیرستان یا دانشکده
professor معلم دبیرستان یا دانشکده
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
student of law شاگرد دانشکده حقوق
principals رئیس دانشکده یا دبیرستان
gaudyday روزمهمانی دانشکده روزشادی
mattriculation دخول در دانشکده یادانشگاه
principal رئیس دانشکده یا دبیرستان
matriculating در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
preside ریاست جلسه را بعهده داشتن
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
bosses برجسته کاری ریاست کردن بر
bossing برجسته کاری ریاست کردن بر
boss برجسته کاری ریاست کردن بر
magistracy ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
presided ریاست جلسه را بعهده داشتن
presentation day روز دادن درجات در دانشکده
presides ریاست جلسه را بعهده داشتن
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
bossed برجسته کاری ریاست کردن بر
presiding ریاست جلسه را بعهده داشتن
capital رئیسی ریاست مابانه عمده
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
matriculates در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
head ریاست داشتن بر رهبری کردن
matriculate در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshman دانشجوی سال اول دانشکده
trencher cap کلاه چهار گوش دانشکده
freshmen دانشجوی سال اول دانشکده
take the chair ریاست انجمنی را دارا بودن
take the chair ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
eton دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
masterfully بطور تحکم امیز ریاست مابانه
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
campuses زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
marshalsea دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
varsity تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
gymnasiast دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
proms مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
prom مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
embassage مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
The presidensial election is the topic of the day. انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
colleger دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
fresher نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
lead هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
leads هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
interlocking directorate حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
rah rah دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
offices مقام
functions مقام
eminence مقام
functioned مقام
function مقام
foothole مقام
place مقام
places مقام
placing مقام
opposite number هم مقام
authority مقام
office مقام
eminency مقام
stages مقام
stage مقام
equipotential هم مقام
stature مقام
connection مقام
position مقام
positioned مقام
settings مقام
pank مقام
connexions مقام
standing مقام
pews مقام
pew مقام
rete مقام
stand مقام
status مقام
setting مقام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com