Dictiornary-Farsi | مقاومت فراری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
bleeder resistor	مقاومت فراری


Other Matches

series resistance	مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
varistor	مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance	امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance	مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
insulation resistance	مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience	درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
volatileness	فراری
refugees	فراری
refugee	فراری
lamister	فراری
evacuee	فراری
evacuees	فراری
elusive	فراری
defector	فراری
defectors	فراری
fugitives	فراری
fugitive	فراری
rampant <adj.>	فراری
deserter	فراری
deserters	فراری
runaway	فراری
escapee	فراری
lamster	فراری
absconder	فراری
run away	فراری
flyaway	فرار فراری
straggler	فراری سرگردان
The fujitive ( elusive ) prisoner .	زندانی فراری
lamster	فراری ازقانون
lamister	فراری ازقانون
escaped slave	برده فراری
stragglers	فراری سرگردان
induction relay	رله فراری
runaway	شخص فراری
bleeder current	جریان فراری
fugitiveness	پناهنده یا فراری
gleanings	ریزه فراری
fugitively	بشکل فراری
to put to flight	فراری کردن
wetback	مهاجر فراری مکزیکی
run away	گریختن شخص فراری
slackers	فراری ازخدمت نظام
stern chase	تعاقب کشتی فراری
scatback	توپدار سریع و فراری
slacker	فراری ازخدمت نظام
desert from military service	فراری از خدمت نظام
low test	دارای خاصیت فراری
fugitives	سرباز فراری گریخته
fugitive	سرباز فراری گریخته
grid suppressor	مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid bias resistance	مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
reluctivity	مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
An apple a day keeps the doctor away. <proverb>	غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
Gasoline is volatile .	بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
internee	فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internees	فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
evacuees	فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
evacuee	فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
fumigant	ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
In this contract , there are no loopholes for either party .	دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
neutrino	ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
resistance	مقاومت
weaknesses	کم مقاومت
weakest	کم مقاومت
resists	مقاومت
weaker	کم مقاومت
weak	کم مقاومت
resistor	مقاومت
passively	بی مقاومت
total resistance	مقاومت کل
resistors	مقاومت
renitency	مقاومت
line of resistance	خط مقاومت
high resistance	پر مقاومت
resisted	مقاومت
strength	مقاومت
durability	مقاومت
resisting	مقاومت
resist	مقاومت
line resistance	مقاومت خط
strengths	مقاومت
main line of resistance	خط اصلی مقاومت
grid resistance	مقاومت شبکه
resistivity	ضریب مقاومت
impedance	مقاومت فاهری
resistivity	مقاومت مخصوص
heating resistor	مقاومت حرارتی
rheostat	مقاومت متغیر
grid bias resistance	مقاومت کاتد
film resistor	مقاومت غشایی
filament resistor	مقاومت رشته
filament resistor	مقاومت فیلامان
series resistor	مقاومت سری
false resistance	مقاومت کاذب
nickel silver	مقاومت ورشویی
metallized resistor	مقاومت فلزپوش
engine drag	مقاومت مالشی
engine drag	مقاومت اصطکاک
fixed ersistor	مقاومت ثابت
flexural strength	مقاومت خمشی
generator resistance	مقاومت ژنراتور
generator impedance	مقاومت ژنراتور
main line of resistance	خط مقاومت اصلی
frictional resistance	مقاومت سایشی
frictional resistance	مقاومت اصطکاک
forward resistance	مقاومت مستقیم
fluid resistance	مقاومت سیال
non resistance	عدم مقاومت
electrical resistivity	مقاومت ویژه
oscillating resistance	مقاومت نوسانی
reactance	مقاومت کور
low resistance	مقاومت کوچک
low resistivity	مقاومت مخصوص کم
low resistor	مقاومت کم اهم
ohmic resistance	مقاومت اهمی
nonresistance	عدم مقاومت
integrate resistor	مقاومت مجتمع
magneto resistance	مقاومت مغناطیسی
regulating resistance	مقاومت نافم
internal impedance	مقاومت داخلی
load resistance	مقاومت بار
line resistance	مقاومت خطی
passiveness	عدم مقاومت
peripheral resistance	مقاومت محیطی
progressive resistance	مقاومت فزاینده
pull off	مقاومت کردن
reactance	مقاومت واکنشی
irresistibility	مقاومت ناپذیری
irresistable	مقاومت ناپذیر
internal resistance	مقاومت داخلی
reluctancy	مقاومت مغناطیسی
insulance	مقاومت ایزولاسیون
input resistance	مقاومت ورودی
resistent	مقاومت کننده
impedance operator	اپراتور مقاومت
resistibility	استعداد مقاومت
impedance level	مقاومت موجی
resistible	قابل مقاومت
resistivity	مقاومت ویژه
impedance at resonance	مقاومت فازی
impedance at resonance	مقاومت رزونانس
resistivity	مقاومت اشیا
impedance triangle	مثلث مقاومت ها
inductance	مقاومت سلف
resistance wire	سیم مقاومت
infinity plug	مقاومت بینهایت
inertia force	مقاومت لختی
resistance coefficient	ضریب مقاومت
inductive resistance	مقاومت القائی
inductive resistance	مقاومت القایی
resistance standard	مقاومت استاندارد
inductive reactance	مقاومت القائی
standard resistor	مقاومت استاندارد
resistance to tensile	مقاومت کششی
electrical resistivity	مقاومت الکتریکی
buckling resistance	مقاومت کمانش
tube resistance	مقاومت لامپ
ultimate strength	مقاومت نهائی
ultimate strength	مقاومت نهایی
air resistance	مقاومت هوا
variable resistance	مقاومت متغیر
actual resistivity	مقاومت حقیقی
outline	خط مقاومت عمومی
abrasion resistance	مقاومت سایشی
water resistance	مقاومت در مقابل اب
wear resistance	مقاومت سایش
opposition	مقاومت تضاد
transference resistance	مقاومت انتقالی
apparent resistivity	مقاومت فاهری
thermistor	مقاومت گرمایی
bleederresistor	مقاومت نشتی
strength in bending	مقاومت خمشی
bending strength	مقاومت خمشی
to face it out	مقاومت کردن
adjustable resistance	مقاومت متغیر
to stick up	مقاومت کردن
ballast resistor	تخته مقاومت
back resistance	مقاومت معکوس
torsional resistance	مقاومت پیچشی
appose	مقاومت کردن
defiance	مقاومت اعتراض
weatherability	مقاومت جوی
stability	استحکام مقاومت
shunts	مقاومت موازی
shunted	مقاومت موازی
shunt	مقاومت موازی
ineluctable	غیرقابل مقاومت
reluctance	مقاومت مغناطیسی
resistors	مقاومت الکتریکی
resistor	مقاومت الکتریکی
outlining	خط مقاومت عمومی
outlines	خط مقاومت عمومی
overpowering	مقاومت ناپذیر
resistance	عایق مقاومت
winding resistance	مقاومت اهمی
wire wound resistor	مقاومت پیچکی
withstood	مقاومت کردن
Power of resistance(endurance).	تاب مقاومت
withstands	مقاومت کردن
withstanding	مقاومت کردن