Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (5 milliseconds)
English
Persian
adamant
مقاوم یکدنده
adamantly
مقاوم یکدنده
Other Matches
hardened site
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
stubborn
یکدنده
dogged
یکدنده
doggedly
یکدنده
hard line
یکدنده
hardliners
آدم یکدنده
hardliner
آدم یکدنده
tolerant
مقاوم
renitent
مقاوم
plasma plating
مقاوم
resistant
مقاوم
resisters
مقاوم
resistor
مقاوم
resistors
مقاوم
refractory
مقاوم
resister
مقاوم
rigid cores
هستههای مقاوم
moment of resistence
لنگر مقاوم
counterpoise
نیروی مقاوم
water resistant
مقاوم در برابر اب
resistive force
نیروی مقاوم
forcing cone
مخروط مقاوم
stabile
مقاوم در برابرگرما
resisting moment
لنگر مقاوم
hardened site
پایگاه مقاوم
stand up
<idiom>
مقاوم بودن
weatherproof
مقاوم در برابرهوا
creep resistant
مقاوم در برابر خزش
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
resistance to tempering
مقاوم در برابر بازپخت
heat fast paint
رنگ مقاوم گرما
heat resisting steels
فولادهای مقاوم حرارتی
resistance to failure
مقاوم در برابر ترک
internal resisting moment
لنگر مقاوم درونی
resistance to cracking
مقاوم در برابر شکستگی
passive earth pressure
رانش مقاوم خاک
passive earth pressure
فشار مقاوم خاک
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
wear resistant
مقاوم در بربر سائیدگی
torsion resistant
مقاوم در برابر پیچش
windproof
مقاوم در مقابل باد
lightfast
مقاوم در برابر نور
swelling resistant
مقاوم در برابر تورم
drag chain conveyor
نقاله با زنجیر مقاوم
drag force
نیروی مقاوم حرکت
resistance to corrosion
مقاوم در برابر زنگ زدگی
resistor
اسباب مقاوم دربرابر برق
resister
اسباب مقاوم دربرابر برق
thermistor
الت مقاوم درمقابل برق
resistance to plastic deformation
مقاوم در برابر تغییر شکل
resistors
اسباب مقاوم دربرابر برق
resisters
اسباب مقاوم دربرابر برق
acid resistant
ماده مقاوم در برابر اسید
defendants
مقاوم درمقابل زور و فشار
defendant
مقاوم درمقابل زور و فشار
deadman
پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
earthquake proof foundation
غیر مقاوم درمقابل زلزله
fracture proof
مقاوم در برابر شکستگی نشکن
stainless steel
فولاد مقاوم در برابر خوردگی
insulant
ماده مقاومت کننده مقاوم
resistance to deflaction
مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
phosphate esters
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
acid fast
مقاوم در برابر رنگ بری اسید
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
incolen
الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
cold wet clothing
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
monel
الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
pressure cabin
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
immune
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
stiffer
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
plasma plating
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
stiff
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
cylinder liner
رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
photoresist
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
accelerators
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com