English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
low heat value مقدار حرارتی پایین
Other Matches
thermal power مقدار حرارتی
calorific power مقدار حرارتی
low frequency characteristic مقدار مشخصه فرکانس پایین
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
down سوی پایین بطرف پایین
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
thermal حرارتی
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
thermal emission تابش حرارتی
thermal instability ناپایداری حرارتی
heat treatment عملیات حرارتی
thermal fatigue خستگی حرارتی
thermal expansion انبساط حرارتی
thermal power توان حرارتی
thermal stress تنش حرارتی
thermal shadow سایههای حرارتی
thermal radiation تابش حرارتی
heating power توان حرارتی
thermal radiation تشعشع حرارتی
thermal protection محافظت حرارتی
thermal printer چاپگر حرارتی
thermal switch سویچ حرارتی
thermal efficiency راندمان حرارتی
thermal effects اثرات حرارتی
hot shortness شکنندگی حرارتی
heating wire سیم حرارتی
heating tape نور حرارتی
heating mantle ژاکت حرارتی
heating jacket ژاکت حرارتی
heating installation تاسیسات حرارتی
temperature coefficient ضریب حرارتی
heating furnace کوره حرارتی
heating resistor مقاومت حرارتی
thermocouple زوج حرارتی
thermocouple عنصر حرارتی
thermal ammeter امپرسنج حرارتی
heating blower دمنده ی حرارتی
thermal battery باطری حرارتی
thermal devices ابزارهای حرارتی
high temperature strength استحکام حرارتی
dilatation انبساط حرارتی
heat pulse پالس حرارتی
heat proof quality ثبات حرارتی
heat loss گمگشتگی حرارتی
heat exchanger مبدل حرارتی
heat engine موتور حرارتی
heat energy انرژی حرارتی
heat conductivity هدایت حرارتی
heat capacity فرفیت حرارتی
heat balance تعادل حرارتی
evolution of heat انبساط حرارتی
heat shield حفاظ حرارتی
heat sink انباره حرارتی
heat supply منبع حرارتی
hot-wiring رشته حرارتی
heat conduction هدایت حرارتی
thermopile پیل حرارتی
thermoswitch سویچ حرارتی
hot-wires رشته حرارتی
heating سیستم حرارتی
hot-wired رشته حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
hot wire رشته حرارتی
thermoswitch کلید حرارتی
ablating material سپر حرارتی
thermonuclear بمب هستهای حرارتی
coefficient of thermal expansion ضریب انبساط حرارتی
precipitation heat treatment عملیات حرارتی رسوبی
continous heating furnace کوره حرارتی دائمی
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
high temperature steel فولاد با ثبات حرارتی
radiant تشعشع کننده حرارتی
austemper سخت گردانی حرارتی
convection ارزش حرارتی همبرداری
bogie hearth furnce کوره حرارتی گردان
solution heat treatment عملیات حرارتی محلول
internal thermal resistance مقاومت حرارتی داخلی
induction heat treatment عملیات حرارتی القائی
heat treating furnace کوره عملیات حرارتی
hot working steel فولاد عملیات حرارتی
hot working die ابزار عملیات حرارتی
hot wire meter امپر سنج حرارتی
temperature stress تنش حرارتی یا دمایی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
thermal coefficient of expansion ضریب انبساط حرارتی
thermal conductivity رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
thermal shadow سایه روشن حرارتی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
heat resisting steels فولادهای مقاوم حرارتی
heat insulation عایق کاری حرارتی
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
heat treating department دپارتمان عملیات حرارتی
heat treating تشویه حرارتی فولاد
heating element المان یا عنصر حرارتی
thermit fusion welding جوشکاری ذوبی حرارتی
thermic وابسته بگرما حرارتی
heat treatable قابل عملیات حرارتی
thermo plasticity شکل پذیری حرارتی
heating coil سیم پیچ حرارتی
heat treatment crack ترک عملیات حرارتی
heat treat انجام دادن عملیات حرارتی
heat treatable steel فولاد قابل عملیات حرارتی
radiant exposure پخش حرارت یا انرژی حرارتی
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
high frequency heating equipment تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
thermojet نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
thermal crossover تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
reactor دستگاه تبدیل انرژی اتمی به حرارتی
dilatometer دستگاه اندازه گیری انبساط حرارتی
reactors دستگاه تبدیل انرژی اتمی به حرارتی
Is there heating? آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
diathermanous هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermic هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
thermal imagery عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
hot wire instrument دستگاه اندازه گیری با رشته حرارتی
radiant exposure وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
heat resisting quality حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
bi fuel موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
kapton نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
invar الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
utilities'man متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
dowm پایین
beneath پایین تر
vide infara پایین
bottoms پایین
tailwater پایین اب
lower most پایین تر
de- پایین
subteen پایین تر از سن 31
lower limit حد پایین
sub- یا پایین تر
down stairs پایین
low level پایین
further down پایین تر
beneath پایین
shortest پایین تر
shorter پایین تر
short پایین تر
thereinafter [archaic or formal] <adv.> در پایین
hereinafter [formal] <adv.> در پایین
hereafter <adv.> در پایین
below <adv.> در پایین
down پایین
neath or neath پایین
submiss پایین
shitu پایین
below پایین
bottom پایین
underneath پایین
lower پایین تر
lowered پایین تر
lowering پایین تر
lowers پایین تر
lower پایین
low پایین
flattest پایین
subatmospheric پایین تر از جو
flat پایین
hypogenous پایین رو
infara پایین
bal از مچ پا به پایین
infara پایین تر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com