English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
quarry sap مقدار رطوبتی که یک قطعه سنگ تا استخراج شدن ازمعدن دارد
Other Matches
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
tinpenny حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
bits کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
bit کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
water front جبهه رطوبتی
weatherbeater <adj.> عایق رطوبتی، آب بند
moisture equivalent ضریب تعادل رطوبتی
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
refresh قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
ballade قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
checked حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
companion part لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
dry rot پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
fasted قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
fragmentation قطعه قطعه شدن
fragmenting قطعه قطعه کردن
segment قطعه قطعه کردن
mainland قطعه اصلی قطعه
segments قطعه قطعه کردن
sectional قطعه قطعه بخشی
fritters قطعه قطعه کردن
fragments قطعه قطعه کردن
fritter قطعه قطعه کردن
fragment قطعه قطعه کردن
productions استخراج
working استخراج
extraction استخراج
exploitation استخراج
copper extraction استخراج مس
excerption استخراج
extraction of copper استخراج مس
workings استخراج
eduction استخراج
production استخراج
decipherment استخراج
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
extraction point محل استخراج
under ground working استخراج زیرزمینی
extraction thimble انگشتانه استخراج
under ground mining استخراج زیرزمینی
feature extraction استخراج خصیصه
message retrieval استخراج پیام
gold mining استخراج طلا
acid extraction استخراج اسیدی
derivation استنساخ استخراج
derivations استنساخ استخراج
extracted استخراج کردن
extractable استخراج شدنی
educt استخراج یا استنباط
extract copper مس استخراج شده
extracting استخراج کردن
extraction of bitumen استخراج قیر
draw out استخراج کردن
extractible قابل استخراج
extract استخراج کردن
extracts استخراج کردن
decipherable قابل استخراج
exploitable قابل استخراج
workable قابل استخراج
exploitation انتفاع استخراج
winning استخراج معدن
mining استخراج معدن
mibeable قابل استخراج
mibeable استخراج شدنی
minable قابل استخراج
minable استخراج شدنی
exploiter استخراج کننده
exploiters استخراج کننده
winnings استخراج معدن
production of oil استخراج نفت
separatory funnel قیف استخراج
stope استخراج کردن
extractors استخراج کننده
counting votes استخراج اراء
silver extraction استخراج نقره
pan استخراج کردن
indecipherable غیرقابل استخراج
pan- استخراج کردن
pans استخراج کردن
extractor استخراج کننده
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
quarrying استخراج کردن معدن
grubbed از کتاب استخراج کردن
grubs از کتاب استخراج کردن
mines استخراج کردن یاشدن
mined استخراج کردن یاشدن
strip mining [American E] استخراج معدن روباز
opencast mining [British E] استخراج معدن روباز
Open-pit mining استخراج معدن روباز
extracting بیرون کشیدن استخراج
quarries استخراج کردن معدن
quarry استخراج کردن معدن
mine استخراج کردن یاشدن
extracts بیرون کشیدن استخراج
grub از کتاب استخراج کردن
illatively بطریق استنتاج یا استخراج
extraction solvent حلال استخراج کننده
pull out quote عبارت استخراج شده
continuous extraction apparatus دستگاه استخراج پیوسته
metallurgy استخراج و ذوب فلزات
extracted بیرون کشیدن استخراج
educe گرفتن استخراج کردن
educible قابل استخراج یا استنباط
saltworks محل استخراج نمک
surface mining استخراج معدن روباز
extract بیرون کشیدن استخراج
salter استخراج کننده نمک
surface digging استخراج معادن در سطح زمین
extract بیرون کشیدن استخراج کردن
acetum استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
extracted بیرون کشیدن استخراج کردن
extracts بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgy فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
metallurgical وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
saltern کارخانه یا معدن استخراج نمک
pyrometallurgy استخراج فلزات در اثر حرارت
extracting بیرون کشیدن استخراج کردن
public opinion polling استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
hydrometallurgy استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
metallurgic وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
stope حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
copper smelting استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
blasting machine دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
anatomize قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
quercetin ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
piece قطعه
stretch قطعه
stretches قطعه
stretched قطعه
snipping قطعه
snipped قطعه
snip قطعه
bloc قطعه
lobes قطعه
small scale integration قطعه
snippy قطعه
smidgin قطعه
internode قطعه
smidgeon قطعه
smidgen قطعه
part قطعه
line segment قطعه خط
blocs قطعه
pieces قطعه
copyslip قطعه
plotted قطعه
block قطعه
blocked قطعه
blocks قطعه
plot قطعه
member قطعه
panel قطعه
panels قطعه
item قطعه
plots قطعه
segment قطعه
morceau قطعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com