Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English
Persian
mean
مقدار میانگین
meaner
مقدار میانگین
meanest
مقدار میانگین
average value
مقدار میانگین
mean value
مقدار میانگین
Search result with all words
average
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averages
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaging
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
Other Matches
sets
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabled
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
average
میانگین
averaged
میانگین
on average
[on av.]
در میانگین
averages
میانگین
arithmetic mean
میانگین
mean high water
مد میانگین
averaging
میانگین
averaged
در میانگین
median
میانگین
meanest
میانگین
average value
میانگین
mean
میانگین
meaner
میانگین
mean value
میانگین
mean depth
ژرفای میانگین
average discharge
بده میانگین
average error
خطای میانگین
average flow
بده میانگین
batting average
میانگین توپزنی
mean velocity
تندی میانگین
geometric mean
میانگین هندسی
mean deviation
انحراف میانگین
averaging
ایجاد میانگین
average deviation
انحراف میانگین
true mean
میانگین حقیقی
mean absolute deviation
انحراف میانگین
mean error
خطای میانگین
density mean
میانگین چگالی
weighted mean
میانگین وزنی
weighted average
میانگین موزون
weighted average
میانگین وزنی
simple mean
میانگین حسابی
simple mean
میانگین ساده
medium
وسط یا میانگین
mediums
وسط یا میانگین
moving average
میانگین متحرک
simple average
میانگین ساده
moving average
میانگین غلتان
harmonic mean
میانگین همساز
arithmetic mean
میانگین حسابی
assumed mean
میانگین فرضی
logarithmic mean
میانگین لگاریتمی
average cost
میانگین هزینه
working mean
میانگین مفروض
average value
ارزش میانگین
averaging
معدل میانگین
averages
معدل میانگین
average
معدل میانگین
mean time between failures
میانگین عمر
mean low water
اب پایین میانگین
averages
میانگین موفقیت
average
ایجاد میانگین
average price
میانگین قیمت
averaged
ایجاد میانگین
mean low water
جزر میانگین
averaged
میانگین موفقیت
averaged
معدل میانگین
mean life
عمر میانگین
averages
ایجاد میانگین
averaging
میانگین موفقیت
average
میانگین موفقیت
mean squares
میانگین مجذورات
average life
عمر میانگین
mean high water
اب بالای میانگین
averaging
درجه عادی میانگین
sm
خطای معیار میانگین
mean time to repair
زمان میانگین تعمیر
standard error of mean
خطای معیار میانگین
mean repair time
زمان میانگین تعمیر
time average symmetry
تقارن میانگین زمانی
meanest
معنی دادن میانگین
averaged
درجه عادی میانگین
electrode current averaging time
زمان میانگین شدن
mean value of periodic quantity
میانگین کمیت دورهای
mean range of the tide
میانگین ارتفاع کشند
average
درجه عادی میانگین
averages
درجه عادی میانگین
average out
میانگین در نظر گرفتن
mean
معنی دادن میانگین
mean time to failure
زمان میانگین تاخرابی
meaner
معنی دادن میانگین
mean free path
مسافت ازاد میانگین
mean sea level
میانگین سطح دریا
effective
خروجی میانگین پردازنده
number average molecular weight
میانگین عددی وزن مولکولی
bowling average
میانگین امتیازهای توپ انداز
number average degree of polymerization
میانگین عددی درجه بسپارش
mean time between failures
زمان میانگین بین دو خرابی
root mean square error
جذر میانگین مجذور خطا
root mean square velocity
جذر میانگین مجذور سرعت
earned run average
میانگین امتیاز کسب شده
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
average cost
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
weight average degree of polymerization
میانگین وزنی درجه بسپارش
pass completion average
میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
annual average score
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
averages
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
batting average
میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
exponential smoothing
روش میانگین گیری متغیروزن دار
average
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
variance
میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
mtbf
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
MEP
مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
MEPs
مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
averaged
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
root mean square
ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
quantities
مقدار
iso quant
مقدار
spatter
مقدار کم
spattered
مقدار کم
spattering
مقدار کم
spatters
مقدار کم
batch
مقدار
scantling
مقدار
t value
مقدار تی
batches
مقدار
smidgin
مقدار کم
smidgen
مقدار کم
quantity
مقدار
soupcon
مقدار کم
value
مقدار
single valued
تک مقدار
summa
مقدار
what
چه مقدار
royalty tonnage
مقدار
magnitude
مقدار
outturn
مقدار
sum
مقدار
total
مقدار
measurment
مقدار
penny worth
مقدار کم
quantum
مقدار
volumes
مقدار
volume
مقدار
dealt
مقدار
deals
مقدار
modicum
مقدار کم
valuing
مقدار
percentage
مقدار
percentages
مقدار
amounted
مقدار
amount
مقدار
deal
مقدار
volume discount
مقدار
amounts
مقدار
amounting
مقدار
sprinkling
مقدار کم
extent
حد مقدار
sizes
مقدار
size
مقدار
mouthfuls
مقدار
values
مقدار
supping
مقدار
sups
مقدار
sup
مقدار
supped
مقدار
truth table
دو مقدار
mouthful
مقدار
absolute value
مقدار مطلق
parameter
مقدار ثابت
initial value
مقدار اولیه
trace element
عنصر کم مقدار
parameters
مقدار ثابت
constant
مقدار ثابت
eigenvalue
ویژه مقدار
electrical quantity
مقدار الکتریسیته
eigenvalue
مقدار مشخصه
constants
مقدار ثابت
average value
مقدار متوسط
guest element
عنصر کم مقدار
calorific power
مقدار حرارتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com