English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
susceptance مقدار هدایت کور
Search result with all words
conductance مقدار هدایت واقعی
inductive susceptance مقدار هدایت کور القائی سوسپتانس القائی
input admittance مقدار هدایت طاهری اولیه
input admittance of the tube مقدار هدایت اولیه لامپ
input conductance مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
magnetic permeance مقدار هدایت مغناطیسی
transverse conductance مقدار هدایت عرضی
Other Matches
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
inertial guidance سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
conductance ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
lead هدایت
leads هدایت
conduction هدایت
conductance هدایت
navigators هدایت گر
total conductivity هدایت کل
transduction هدایت
steerage هدایت
direction هدایت
leading هدایت
guidance هدایت
navigator هدایت گر
superconductivity فوق هدایت
directs هدایت کردن
electron conduction هدایت الکترون
directed هدایت کردن
dirigible قابل هدایت
conning tower برج هدایت
convect هدایت کردن
stream line خط هدایت جریان
electric conduction هدایت الکتریسیته
electrical conductivity هدایت الکتریکی
admittance هدایت فاهری
steerable هدایت کردنی
guide هدایت کردن
conducts هدایت کردن
conducting هدایت کردن
conducted هدایت کردن
operating stand اطاق هدایت
direction هدایت رهبری
conduct هدایت کردن
hydraulic conductivity هدایت ابی
directing هدایت کردن
image line هدایت تصویر
conveys هدایت کردن
conveying هدایت کردن
conveyed هدایت کردن
convey هدایت کردن
leading line خط هدایت هواپیما
heat conductivity هدایت حرارتی
guided هدایت کردن
guides هدایت کردن
fire direction هدایت اتش
rede هدایت کردن
leading marks نشانههای هدایت
conduction هدایت گرم
conduction هدایت تنظیم
steering هدایت کردن
joysticks سکان هدایت
joystick سکان هدایت
guide way مسیر هدایت
heat conduction هدایت حرارتی
ionic conduction هدایت یونی
director هدایت کننده
vee guideways مسیر هدایت "وی "
templates ریل هدایت
template ریل هدایت
conductance میزان هدایت
managements هدایت یا سازماندهی
conduct of fire هدایت تیراندازی
commutate هدایت وتغییر
afferent transmission هدایت اورانی
canalization هدایت در مسیر
directors هدایت کننده
bus bar line سیم هدایت
avigation فن هدایت هواپیما
con هدایت کردن
conned هدایت کردن
conning هدایت کردن
cons هدایت کردن
undirected هدایت نشده
conductibility قابلیت هدایت
conductible قابل هدایت
conductivity ضریب هدایت
conductivity قابلیت هدایت
afferent conduction هدایت اورانی
navigating هدایت کردن
navigates هدایت کردن
enlightened هدایت شده
conduction velocity سرعت هدایت
direct هدایت کردن
navigated هدایت کردن
navigate هدایت کردن
management هدایت یا سازماندهی
conductive قابل هدایت
ballistic director هدایت کننده بالیستیکی
barrel وفیفه هدایت در یک ترمینال
barrels وفیفه هدایت در یک ترمینال
bell's bund دیوار هدایت کننده اب
traffics تجارت هدایت شده
director هدایت کننده اتش
director برج هدایت تیر
ideal conductivity قابلیت هدایت ایده ال
steered wheel چرخ هدایت شده
laser guidance سیستم هدایت لیزری
guded missile موشک هدایت شوند
guideway شیار هدایت کننده
conducts هدایت کردن بردن
conduct هدایت کردن بردن
hot blast main هدایت هوای دم داغ
direction مسیر هدایت کردن
absolute joystick سکان هدایت مطلق
conducted هدایت کردن بردن
guided missiles موشک هدایت شونده
conducting هدایت کردن بردن
guided missile موشک هدایت شونده
high conductivity قابلیت هدایت زیاد
input of current تغذیه و هدایت جریان
aircraft modification and control کنترل و هدایت هواپیما
heat conductivity قابلیت هدایت حرارت
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
trafficking تجارت هدایت شده
lead سیر هدایت الکتریکی
current carring انتقال یا هدایت جریان
diathermacy خاصیت هدایت گرما
directed net شبکه هدایت شده
directed exercise تمرین هدایت شده
conduct grade درجه هدایت یک ماده
directing staff ستاد هدایت کننده
photoconductivity قابلیت هدایت نور
direction center مرکز هدایت عملیات
leads سیر هدایت الکتریکی
conductibility ضریب هدایت مخصوص
vectored تراست هدایت شونده
directional وابسته به راهنمایی و هدایت
vectored thrust تراست هدایت شونده
dredging ladder هدایت کننده سطل
channelising island سکوی هدایت کننده
specific electrical conductivity هدایت الکتریکی مخصوص
conducting staff ستاد هدایت کننده
traffic تجارت هدایت شده
conduction رسانش الکتریکی هدایت
tactical control کنترل و هدایت تاکتیکی
directors برج هدایت تیر
directors هدایت کننده اتش
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
trafficked تجارت هدایت شده
fire direction هدایت کردن اتش
fire control کنترل یا هدایت اتش
fire direction net شبکه هدایت اتش
fire direction center مرکز هدایت اتش
leads هدایت کردن بست اتصال
directive planning برنامه ریزی هدایت شده
tail race کانال هدایت اب از توربین به خارج
cruise missiles موشک هدایت شونده کروز
laser guidance هدایت لیزری بمب یا موشک
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
job stick سکان هدایت دسته فرمان
core بخش هدایت مرکز یک کابل
meta director هدایت کننده به موقعیت متا
induced conductivity قابلیت هدایت القاء شده
conductibility of heat قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
cores بخش هدایت مرکز یک کابل
automation کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
aircraft guide مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
high frequency conductivity قابلیت هدایت فرکانس بالا
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
canalize هدایت اجباری منشعب کردن
para director هدایت کننده به موقعیت پارا
pgm نوعی موشک هدایت شونده
airmanship متخصص در خلبانی و هدایت هواپیما
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
guided weapon جنگ افزار هدایت شونده
free rocket موشک غیر هدایت شونده
to direct traffic through ترافیک را از طریق...هدایت کردن
vectored attacks تک هدایت شده هواپیما به هدف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com