English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
real income مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
Other Matches
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bear تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
ex works یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex quay یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
c.i.f. یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
proportionality نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
wife's equity عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
promiscuity بیقیدی در اموراخلاقی وجنسی
slutsky theorem براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
shoppers خریدار
shopper خریدار
buyer خریدار
purchasers خریدار
buyers خریدار
offeree خریدار
purchaser خریدار
bargainee خریدار
purchasers خریدار ها
shoppers خریدار ها
vendees خریدار ها
customers خریدار
buyers خریدار ها
customer خریدار
buyer خریدار
purchaser خریدار
shopper خریدار
vendee خریدار
alienee خریدار
vendee خریدار
salvager خریدار اسقاط
producer buyer خریدار صنعتی
marginal buyer خریدار نهائی
caveat emptor اخطار به خریدار
on approval مشروط به رضایت خریدار
tout خریدار پیدا کردن
touts خریدار پیدا کردن
touted خریدار پیدا کردن
mace greff خریدار اجناس مسروقه
touting خریدار پیدا کردن
spoilsman خریدار غنائم جنگی
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
bona fide purchaser خریدار با حسن نیت
swagman خریدار مال دزدی
buyer's market بازار مناسب برای خریدار
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
trade discount تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
range مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
receivers خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ranged مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
approval نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
receiver خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
cum dividened سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
ranges مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
free issue materials موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
searches بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
discount register دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
earnest مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
literate که میتواند بخواند
covenant real شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
date of acquisition تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
non volatile ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
detector وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detectors وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
rising mine مینی که میتواند به سطح اب بیاید
application years مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
NVRAM ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
stating وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
answer/originate که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
double دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled up دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
chip وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chips وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
machines کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machined کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
dynamically مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machine کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
states وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
adders وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
hydro airplane هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
adder وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
world is one's oyster <idiom> هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
source کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
fields تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
trafficking کالا
products کالا
traffics کالا
materials کالا
mattering کالا
trafficked کالا
material کالا
matters کالا
traffic کالا
matter کالا
mattered کالا
product کالا
ware کالا
cargo کالا
cargoes کالا
wares کالا
articles کالا
merchandise کالا
goods کالا
commodity کالا
stuffs کالا
good کالا
produces کالا
produced کالا
produce کالا
stuff کالا
commodities کالا
stuffed کالا
chattel کالا
mercery کالا
article کالا
object of sale کالا
traffick کالا
alternatives چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
alternative چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
smarts ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarting ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smartest ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarter ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarted ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smart ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
an economist of time کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
bi fuel موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
scope محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
burn through range مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
on receipt of the goods برسیدن کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
glut فراوانی کالا
commodities کالا جنس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com