Total search result: 303 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
hoist |
مقدار کشش |
hoisted |
مقدار کشش |
hoists |
مقدار کشش |
|
|
Search result with all words |
|
eyeful |
مقدار زیاد |
current |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
currents |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
minimum |
کوچکترین مقدار چیزی |
use |
مقدار مفید |
uses |
مقدار مفید |
round |
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر |
round |
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر |
roundest |
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر |
roundest |
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر |
class |
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد |
classed |
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد |
classes |
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد |
classing |
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
alternating current |
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است |
scale |
نرخ دو مقدار |
queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
tune |
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی |
tunes |
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی |
mean |
مقدار میانگین |
mean |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
meaner |
مقدار میانگین |
meaner |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
meanest |
مقدار میانگین |
meanest |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
offset |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
offsetting |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
magnitude |
مقدار |
average |
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط |
average |
مقدار متوسط |
averaged |
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط |
averaged |
مقدار متوسط |
averages |
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط |
averages |
مقدار متوسط |
averaging |
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط |
averaging |
مقدار متوسط |
volume |
مقدار |
volumes |
مقدار |
charge |
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر |
charges |
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر |
reserve |
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد |
reserves |
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد |
reserving |
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد |
increment |
مقدار عدد اضافه شده به ثبات |
increments |
مقدار عدد اضافه شده به ثبات |
maximum |
بالاترین مقدار ماکسیمم |
analogue |
مقدار یا متغیر در حالت آنالوگ |
analogues |
مقدار یا متغیر در حالت آنالوگ |
lot |
مقدار یا تعدادزیاد |
rate |
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه |
rates |
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه |
plus |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
fox |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
foxes |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
foxing |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
footage |
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت |
expression |
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه |
expressions |
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه |
momentum |
مقدار حرکت |
momentum |
مقدار جنبش انی |
wattage |
مقدار نیروی برق بر حسب وات |
quantities |
مقدار |
quantity |
مقدار |
totality |
مقدار کلی |
amount |
مقدار میزان |
amount |
مقدار |
amounted |
مقدار میزان |
amounted |
مقدار |
amounting |
مقدار میزان |
amounting |
مقدار |
amounts |
مقدار میزان |
amounts |
مقدار |
reference |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
references |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
up |
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر |
upped |
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر |
upping |
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر |
size |
مقدار |
sizes |
مقدار |
set |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
set |
مقدار دادن به یک بیت |
sets |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
sets |
مقدار دادن به یک بیت |
setting up |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |
setting up |
مقدار دادن به یک بیت |
voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
vast |
مقدار زیاد |
Other Matches |
|
incremental computer |
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد |
tables |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
tabling |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
tabled |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
table |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
defaulting |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaulted |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
default |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
defaults |
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود |
paasche price index |
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری |
dosage |
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو |
dosages |
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
bandwidth |
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است |
retention money |
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود |
checksum |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
check total |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
iso quant |
مقدار |
sups |
مقدار |
measurment |
مقدار |
percentage |
مقدار |
percentages |
مقدار |
deal |
مقدار |
deals |
مقدار |
batches |
مقدار |
values |
مقدار |
modicum |
مقدار کم |
value |
مقدار |
dealt |
مقدار |
spatter |
مقدار کم |
spattered |
مقدار کم |
spattering |
مقدار کم |
batch |
مقدار |
quantum |
مقدار |
extent |
حد مقدار |
valuing |
مقدار |
sup |
مقدار |
supped |
مقدار |
supping |
مقدار |
mouthful |
مقدار |
mouthfuls |
مقدار |
what |
چه مقدار |
spatters |
مقدار کم |
single valued |
تک مقدار |
scantling |
مقدار |
royalty tonnage |
مقدار |
smidgen |
مقدار کم |
sprinkling |
مقدار کم |
t value |
مقدار تی |
soupcon |
مقدار کم |
smidgin |
مقدار کم |
truth table |
دو مقدار |
volume discount |
مقدار |
sum |
مقدار |
total |
مقدار |
summa |
مقدار |
penny worth |
مقدار کم |
outturn |
مقدار |
mileage |
مقدار کیلومتر |
true value |
مقدار حقیقی |
turnover |
مقدار فروش |
turn-over |
مقدار فروش |
thermal power |
مقدار حرارتی |
just as well <adv.> |
همان مقدار |
so much <idiom> |
مقدار زیاد |
valuing |
قدر مقدار |
transmittance |
مقدار عبور |
trace compounds |
ترکیبات کم مقدار |
sufficient |
مقدار کافی |
mileage |
مقدار کارکردموتور |
constants |
مقدار ثابت |
constant |
مقدار ثابت |
theoretical value |
مقدار نظری |
sales {pl} |
مقدار فروش |
threshold value |
مقدار استانه |
contenting |
مقدار مندرجات |
content |
مقدار مندرجات |
in a way <idiom> |
به مقدار از چیزی |
dose |
مقدار مجاز |
dose |
مقدار دارو |
dosed |
مقدار مجاز |
dosed |
مقدار دارو |
equally <adv.> |
همان مقدار |
dosing |
مقدار دارو |
dosing |
مقدار مجاز |
doses |
مقدار دارو |
rotation |
مقدار چرخش یک شی |
value |
قدر مقدار |
parameter |
مقدار ثابت |
infinite quantity |
مقدار بی نهایت |
on a grand scale <adv.> |
به مقدار زیاد |
values |
قدر مقدار |
parameters |
مقدار ثابت |
proportion |
شباهت مقدار |
proportions |
شباهت مقدار |
doses |
مقدار مجاز |
optimum value |
مقدار بهینه |
light value |
مقدار نور |
quantum of action |
مقدار اثر |
rated quantity |
مقدار اسمی |
jillion |
مقدار زیاد |
rated value |
مقدار نامی |
instantaneous value |
مقدار لحظهای |
initial value |
مقدار اولیه |
relative value |
مقدار نسبی |
scalar value |
مقدار عددی |
voltaism |
مقدار ولتاژبرق |
trace element |
عنصر کم مقدار |
guest element |
عنصر کم مقدار |
logical value |
مقدار منطقی |
quantity of supply |
مقدار عرضه |
maximum ratings |
مقدار حداکثر |
nominal value |
مقدار اسمی |
mort |
مقدار زیاد |
moisture content |
مقدار رطوبت |
moisture content |
مقدار تری |
mean value |
مقدار میانگین |
quantity discount |
مقدار تخفیف |
quantity of capital |
مقدار سرمایه |
quantity of demand |
مقدار تقاضا |
quantity of labor |
مقدار کار |
quantity of leisure |
مقدار فراغت |
mean value |
مقدار متوسط |
maximum value |
مقدار حداکثر |
quantity of money |
مقدار پول |
expected value |
مقدار نظری |
electrical quantity |
مقدار الکتریسیته |
eigenvalue |
مقدار مشخصه |
certificate of quantity |
گواهی مقدار |
certificate of measurement |
گواهی مقدار |
calorific power |
مقدار حرارتی |
average value |
مقدار میانگین |
average value |
مقدار متوسط |
auxiliary value |
مقدار کومکی |
approximate value |
مقدار تقریبی |
an abundance of |
مقدار زیاد |
algebraic value |
مقدار جبری |
absorbancy |
مقدار جذب |
absorbance |
مقدار جذب |
volume of sales |
مقدار فروش |
characteristic number |
ویژه مقدار |
characteristic number |
مشخصه مقدار |
characteristic root |
ویژه مقدار |
eigenvalue |
ویژه مقدار |
drib |
مقدار کمی |
debit balance |
مقدار بدهکاری |
data value |
مقدار داده |
critical valve |
مقدار بحرانی |
constatnt |
مقدار ثابت |
shear value |
مقدار برش |
sign and magnitude |
علامت و مقدار |
sign magnitude |
علامت و مقدار |
proper value |
مشخصه مقدار |
proper value |
ویژه مقدار |
slather |
مقدار زیاد |
characteristic root |
مشخصه مقدار |
absolute value |
مقدار مطلق |
medium |
مقدار متوسط |
resistance |
مقدار مقاومت |
slighted |
مقدار ناچیز |
slighter |
مقدار ناچیز |
tremendous |
مقدار زیاد |
slightest |
مقدار ناچیز |
slighting |
مقدار ناچیز |
slight |
مقدار ناچیز |
optimum |
مقدار مطلوب |
infinity |
مقدار نامحدود |
snatch |
گرفتن مقدار کم |
snatched |
گرفتن مقدار کم |
snatches |
گرفتن مقدار کم |
snatching |
گرفتن مقدار کم |
mediums |
مقدار متوسط |
slights |
مقدار ناچیز |
expectations |
مقدار امید ریاضی |
credit squeeze |
کاهش مقدار اعتبار |
residual value |
مقدار باقی مانده |
sufficiency |
قابلیت مقدار کافی |
contact resistance |
مقدار مقاومت کنتاکت |
battery resistance |
مقدار مقاومت باتری |
saponification value |
مقدار صابونی شدن |
adjusted valve |
مقدار تصحیح شده |
deal |
اندازه مقدار بررسی |
deals |
اندازه مقدار بررسی |
signed magnitude |
مقدار علامت دار |
verge |
مقدار نامعینی از زمین |
verges |
مقدار نامعینی از زمین |
air resistance |
مقدار مقاومت هوا |
alternating current resistance |
مقدار مقاومت موثر |
barrelful |
مقدار خیلی زیاد |
average reaction rate |
مقدار متوسط واکنش |
armature resistance |
مقدار مقاومت ارمیچر |
angular momentum |
مقدار جنبش چرخشی |
resistance to alternating current |
مقدار مقاومت موثر |
plusage |
سرامد مقدار اضافی |
somewhat |
مقدار نامعلومی تاحدی |
scant |
نحیف مقدار قلیل |
effective resistance |
مقدار مقاومت موثر |
absolute address |
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم |
critical resistance |
مقدار مقاومت بحرانی |
ohmic valve |
مقدار مقاومت اهمی |