English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
primary مقدماتی اصلی
Search result with all words
protocol خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
Other Matches
prolegomenon مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prolegomenary مقدماتی
proforma مقدماتی
preliminary مقدماتی
prolegomenous مقدماتی
elementarily مقدماتی
rudimental مقدماتی
preparatory مقدماتی
tentative مقدماتی
prolusory مقدماتی
preliminaries مقدماتی
prodromal مقدماتی
elemental مقدماتی
introductive مقدماتی
preparative مقدماتی
first مقدماتی
prelusive مقدماتی
precursive مقدماتی
introductory مقدماتی
preludial مقدماتی
elementary مقدماتی
pilot injection تزریق مقدماتی
rudiment علوم مقدماتی
pilot study بررسی مقدماتی
primary ابتدایی مقدماتی
basic training اموزش مقدماتی
preparative کار مقدماتی
preliminary test ازمایش مقدماتی
preliminary treatment عملیات مقدماتی
prep مدرسه مقدماتی
preliminary investigation بررسی مقدماتی
bottom blown converter مبدل دم مقدماتی
preliminary works کارهای مقدماتی
subassembly مونتاژ مقدماتی
economizer کرمکن مقدماتی
preparatory response پاسخ مقدماتی
preselection انتخاب مقدماتی
propaedeutic تعلیمات مقدماتی
preheater گرمکن مقدماتی
prolusion مقاله مقدماتی
precompression تراکم مقدماتی
preceding pass کالیبر مقدماتی
proforma invoice سیاهه مقدماتی
proem رساله مقدماتی
basic course دوره مقدماتی
propaedeutic تحصیلات مقدماتی
primary مقدماتی نخستین
prime color رنگ مقدماتی
basic research تحقیقات مقدماتی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
responsions ازمون مقدماتی
preselector سلکتور مقدماتی
pretest امتحان مقدماتی
preliminary negotiations مذاکرات مقدماتی
preliminary design طرح مقدماتی
preliminary budget بودجه مقدماتی
basic hole سوراخ مقدماتی
interlude نگهداری مقدماتی
preliminary مقدمات مقدماتی
preliminary امتحان مقدماتی
preliminary دور مقدماتی
prelude قسمت مقدماتی
heat مسابقه مقدماتی
first cut برش مقدماتی
fore exercise تمرین مقدماتی
preliminaries دور مقدماتی
preludes قسمت مقدماتی
interludes نگهداری مقدماتی
preliminaries امتحان مقدماتی
forehearth کوره مقدماتی
Travaux preparatoires کارهای مقدماتی
heats مسابقه مقدماتی
basic مقدماتی اساسی
junior high school دبیرستان مقدماتی
preliminaries مقدمات مقدماتی
elementary item قلم مقدماتی
elementary مقدماتی پایهای
preparations اقدام مقدماتی
basics اساسی مقدماتی
elementary gate دریچه مقدماتی
first aid کمکهای مقدماتی
basic اساسی مقدماتی
preparation اقدام مقدماتی
basics مقدماتی اساسی
introduction to physics فیزیک مقدماتی
perlim دوره مقدماتی
elimination heat دوره مقدماتی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
pre load بار کردن مقدماتی
basic bessemer converter مبدل مقدماتی بسمر
incipience وضع مقدماتی ابتدایی
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
incipincy وضع مقدماتی ابتدایی
magnetic biasing مغناطیس گردانی مقدماتی
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
preparatory students شاگردان تهیه یا مقدماتی
fundamental اصولی مقدماتی اساسی
preselect انتخاب کردن مقدماتی
pre heat حرارت دادن مقدماتی
eliminator برنه در دور مقدماتی
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
basic machine unit واحد دستگاه مقدماتی
black pickling اسید شویی مقدماتی
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
prolusion اثر هنری مقدماتی
elementary algebra جبر مقدماتی [ریاضی]
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
supercharge متراکم کردن مقدماتی
basic bessemer steel فولاد مقدماتی بسمر
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
literacy فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
protocol مقاوله نامه موافقت مقدماتی
basic bessemer pig iron اهن خام مقدماتی توماس
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
pretest امتحان مقدماتی بعمل اوردن
strategic reconnaissance بررسی مقدماتی وضع دشمن
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
protocols مقاوله نامه موافقت مقدماتی
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
house of delegates مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
preparatory تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
microcontroller RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigating استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
premedical دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
first pickling اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
firsthand اصلی
initialled اصلی
immanent اصلی
initialling اصلی
fundametal اصلی
essentials اصلی
trunk خط اصلی
initialing اصلی
initialed اصلی
initial اصلی
essential اصلی
trunks خط اصلی
isogeny هم اصلی
head اصلی
inherent اصلی
main attack تک اصلی
arches اصلی
arch- اصلی
arch اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com