Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English
Persian
preamble
مقدمه نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
Search result with all words
front
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
prologize
مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prologuize
مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
to prefix a chapter to a book
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
Other Matches
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
preparatory to
در مقدمه
front matter
مقدمه
protasis
مقدمه
prima facia
مقدمه
prolegomenon
مقدمه
prefacing
مقدمه
foretoken
مقدمه
inductions
مقدمه
sinfonia
مقدمه
prelude
مقدمه
introductions
مقدمه
introduction
مقدمه
prefaces
مقدمه
sudden
بی مقدمه
prefaced
مقدمه
preface
مقدمه
induction
مقدمه
preparatorily
مقدمه
isagoge
مقدمه
overtures
مقدمه
inductility
مقدمه
lead-up
مقدمه
lead up
مقدمه
preludes
مقدمه
snaps
بی مقدمه
snapping
بی مقدمه
snapped
بی مقدمه
snap
بی مقدمه
overture
مقدمه
prelusion
مقدمه
preliminarily
مقدمه
preambles
مقدمه
preamble
مقدمه
incipit
مقدمه
minor premise
مقدمه صغری
impulse buying
خرید بی مقدمه
lemma
مقدمه موضوع
set up
مقدمه چینی
setup
مقدمه چینی
antecedent
مقدم مقدمه
proem
مقدمه سراغاز
exordium
مقدمه سردفتر
prelude to a play
مقدمه نمایش
antecedents
مقدم مقدمه
preliminarily
بطور مقدمه
preconidtion
شرط مقدمه
preamble of a statute
مقدمه قانون
preamble of a treaty
مقدمه معاهده
major premise
مقدمه کبری
pops
بی مقدمه اوردن
popped
بی مقدمه اوردن
preambles
مقدمه سند
preamble
مقدمه سند
cold snaps
یخ بندان بی مقدمه
cold snap
یخ بندان بی مقدمه
pop
بی مقدمه اوردن
foreparts
سر ودست مقدمه
forepart
سر ودست مقدمه
catastasis
دیباچه مقدمه
prolegomenous
دارای مقدمه طولانی
it was a p to another book
مقدمه کتاب دیگربود
proem
مقدمه سخنرانی شروع
prologues
مقدمه پیش گفتار
short
بی مقدمه پیش از وقت
preambles
سراغاز مقدمه کتاب
preamble
سراغاز مقدمه کتاب
shorter
بی مقدمه پیش از وقت
shortest
بی مقدمه پیش از وقت
i took him up short
بی مقدمه جلو او را گرفتم
prologue
مقدمه پیش گفتار
pops
بی مقدمه فشار اوردن
popped
بی مقدمه فشار اوردن
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
protasis and epitasis
مقدمه و متن نمایش
introductory
وابسته به مقدمه معارفهای
pop
بی مقدمه فشار اوردن
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
preamble
مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
precritical
مقدمه بحران قبل از وخامت
preambles
مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
spate
تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
this wind preludes thunder
این باد مقدمه رعد است
adlib
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
premises
خصوصیات ملک که در مقدمه سند درج میشود خانه ومتعلقات ان
improvisor
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
penning
نوشتن
inscribes
نوشتن
inscribing
نوشتن
pens
نوشتن
inscribed
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
scrawled
بد نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scrawls
بد نوشتن
inscribe
نوشتن
indite
نوشتن
pen
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
penned
نوشتن
scribbles
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
scribbled
بد نوشتن
writes
نوشتن
scribble
بد نوشتن
pt down
نوشتن
write
نوشتن
to put down
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
set down
نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
superscrible
نوشتن
write head
هد نوشتن
to set down
نوشتن
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
editorializing
سرمقاله نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
programs
برنامه نوشتن
program
برنامه نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
prose
نثر نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
scribbling
باشتاب نوشتن
scribbled
باشتاب نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
scribble
باشتاب نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
rewritten
باز نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
rewrote
باز نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
rewrite
باز نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
باز نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
rewriting
باز نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
circumscribes
نوشتن در دور
circumscribed
نوشتن در دور
commentated
تقریظ نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
table
در فهرست نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
list
در فهرست نوشتن
invoicing
فاکتور نوشتن
write-offs
زود نوشتن
write-off
زود نوشتن
write off
زود نوشتن
invoiced
فاکتور نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
invoices
فاکتور نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
over write
جای نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
invoice
فاکتور نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
engross
درشت نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
pen
خامه نوشتن
penned
خامه نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com