Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
military doctorine
مقررات نظامی
Search result with all words
curfew
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfews
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
Other Matches
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
regulation
مقررات
disposition
مقررات
regulations
مقررات
measure
مقررات
arrangements
مقررات
precept
مقررات
precepts
مقررات
provisions
مقررات
arrangement
مقررات
requirement
مقررات
control measures
مقررات کنترلی
standard specification
مقررات استاندارد
by law
طبق مقررات
disciplinary regulation
مقررات انضباطی
by rule
طبق مقررات
operating instruction
مقررات کار
army regulation
مقررات ارتشی
The regulations in force .
مقررات جاری
instruction for assembly
مقررات نصب
holding
نقض مقررات
infraction
نقض مقررات
government regulation
مقررات دولتی
laws of the game
مقررات مسابقه
mounting instruction
مقررات نصب
trancscendent
ماورای مقررات
ordinance
مقررات محلی
ordinances
مقررات محلی
red tape
مقررات دست و پاگیر
institute
اصل قانونی مقررات
illicit
نا مشروع مخالف مقررات
officialism
رسمیت مقررات اداری
To be observant of the regulations .
ملاحظه مقررات را کردن
instituted
اصل قانونی مقررات
conditions
مقررات و شرایط اسبدوانی
tariff regulations
مقررات تعرفه بندی
institutes
اصل قانونی مقررات
lodge-books
کتاب مقررات معماری
manual
مقررات کتاب راهنما
ruled based deduction
استنباط بر مبنای مقررات
illegally
برخلاف قانون و مقررات
sanctioned laws
قوانین یا مقررات مصوبه
assembly instrudactions
مقررات یا دستورات نصب
instituting
اصل قانونی مقررات
formally
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
discipline and adjustment board
هیئت تدوین مقررات انضباطی
european community competition rules
مقررات رقابت در جامعه اروپا
inland rules
مقررات حرکت در ابهای داخلی
highway dispatch
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
meter rule
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
regulation
نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
in duly substantiated cases
در موارد طبق مقررات اثبات شده
where there is a valid reason
در موارد طبق مقررات اثبات شده
where justified
در موارد طبق مقررات اثبات شده
poaches
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
برخلاف مقررات شکار صید کردن
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
road discipline
مقررات عبور و مرور روی جاده
poach
برخلاف مقررات شکار صید کردن
unmilitary
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
deviations
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
inspector
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
There is an outcry against these regulations.
همه از این مقررات فریادشان بلند است
inspectors
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
expedite rule
مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
last chance rule
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
deviation
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
prodify
تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
marquis queensberry rules
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
soldier
نظامی
fort
دژ نظامی
martial
نظامی
military
نظامی
warlike
نظامی
martin
نظامی
mil
نظامی
service
نظامی
soldiers
نظامی
serviced
نظامی
army staff
ستاد نظامی
the military profession
کار نظامی
army attache
وابسته نظامی
saluting
احترام نظامی
the sabre
نیروی نظامی
the sabre
حکومت نظامی
court martiall
دادگاه نظامی
truck vehicle
خودرو نظامی
salutes
احترام نظامی
saluted
احترام نظامی
salute
احترام نظامی
strategic map
نقشه نظامی
articles of war
قانون نظامی
court martial
دادگاه نظامی
prisidio
قلعه نظامی
counter military
ضد عملیات نظامی
council ofwar
شورای نظامی
provost marshal
قاضی نظامی
campound
کمپ نظامی
by military force
با نیروی نظامی
soldiery
نیروی نظامی
martial rule
حکومت نظامی
attache
وابسته نظامی
spirit de corps
غرور نظامی
military courtesy
شئونات نظامی
guest house
مهمانسرای نظامی
tunc
پیراهن نظامی
militarily
از لحاظ نظامی
militias
نیروی نظامی
militia
نیروی نظامی
soldiers
فرد نظامی
soldiers
نظامی شدن
paramilitaries
شبه نظامی
paramilitary
شبه نظامی
council of war
شورای نظامی
word of command
فرمان نظامی
Military operations.
عملیات نظامی
to attain a great age
به سن بالارسیدن
[نظامی ]
defensive architecture
معماری نظامی
councils of war
شورای نظامی
guest houses
مهمانسرای نظامی
military comission
کمیسیون نظامی
military assistance
کمک نظامی
military area
منطقه نظامی
military advisor
مستشار نظامی
military governor
فرمانداری نظامی
military governor
حاکم نظامی
military adviser
مستشار نظامی
military grid
شبکه نظامی
military intelligence
اطلاعات نظامی
militarize
نظامی کردن
militarization
نظامی کردن
military intervention
مداخله نظامی
military justice
دادسرای نظامی
military government
حکومت نظامی
military comission
هیئت نظامی
military convention
اتحاد نظامی
military body
هیئت نظامی
military court
دادگاه نظامی
military courtesy
احترامات نظامی
military crest
خط الراس نظامی
military doctorine
دکترین نظامی
military expenditure
مخارج نظامی
military funds
اعتبار نظامی
military attache
وابسته نظامی
military funds
بودجه نظامی
military government
دولت نظامی
military justice
دادرسی نظامی
military occupational speciality
کد تخصصی نظامی
garrison state
ایالت نظامی
military strategy
استراتژی نظامی
field colours
پرچم نظامی
field colors
پرچم نظامی
military testament
وصیتنامه نظامی
military training
اموزش نظامی
dressing parade
مشق نظامی
military training
تعلیم نظامی
neck cloth
کاشکول نظامی
detention barrack
بازداشتگاه نظامی
defense information
اطلاعات نظامی
necker chief
کاشکول نظامی
court material
دادگاه نظامی
general outpatient clinic
درمانگاه نظامی
military spending
مخارج نظامی
martial spirit
روح نظامی
military tribunal
دادگاه نظامی
martial court
دادگاه نظامی
maneuver
تمرین نظامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com