Dictiornary-Farsi | مقسم فشار قوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
high tension distributor	مقسم فشار قوی


Other Matches

divider	مقسم
demultiplexer	مقسم
water distribution basin	مقسم
distribution frame	مقسم
demultiplexor	مقسم
bleeders	مقسم ولتاژ
bleeder	مقسم ولتاژ
main distribution	مقسم اصلی
spreading machine	مقسم بتن
frequency divider	مقسم فرکانس
potentiometer	مقسم ولتاژ
take off divisor	مقسم برداشت اب
voltage divider	مقسم ولتاژ
voltage divider	مقسم ولت
dividing attachment	دستگاه مقسم
cable distribution head	مقسم سر کابل
current divider	مقسم جریان
line divider	مقسم فرکانس
intermediate distribution frame	مقسم میانی
frequency divider stage	طبقه مقسم فرکانس
grid voltage divider	مقسم ولتاژ شبکه
inductive potential divider	مقسم ولتاژ القائی
ignition distributer	دلکو مقسم جرقه
take off distributor	اب پخشکن مقسم برداشت اب
frequency dividing network	اتصال مقسم فرکانس
divider	بخش کننده مقسم
take off divider	مقسم انشعاب دهنده
potentiometer	پتانسیل سنج مقسم ولتاژ
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pressured	فشار
growing pains	فشار
sense of pressure	حس فشار
isobar	تک فشار
isobars	هم فشار
fantod	فشار
exertions	فشار
brunt	فشار
isobars	تک فشار
pressor	فشار زا
exertion	فشار
pressure sense	حس فشار
pressure	فشار
pressure curve	خم فشار
weight	فشار
low pressure	فشار کم
zipping	فشار
pressing	فشار
hydraulic pressure	فشار اب
line of thrust	خط فشار
isopiestic	هم فشار
isobare	هم فشار
thrust	فشار
thrusting	فشار
ice push	فشار یخ
thrusts	فشار
pressures	فشار
pressuring	فشار
zip	فشار
zips	فشار
violence	فشار
constraint	فشار
total pressure	فشار کل
stress	فشار
stresses	فشار
stressing	فشار
stroke	فشار با پا
stroked	فشار با پا
strokes	فشار با پا
stroking	فشار با پا
barometric pressure	فشار جو
strains	فشار
atmosphere	فشار جو
atmospheres	فشار جو
strain	فشار
pressure vessel	فشار
water pressure	فشار اب
presses	فشار
distraint	فشار
atmospheric pressure	فشار جو
push	فشار
press	فشار
bunt	فشار با سر
pushed	فشار
isobar	هم فشار
pushes	فشار
zipped	فشار
impacts	فشار
tension	فشار
compression	فشار
impact	فشار
tensions	فشار
back pressure	پی فشار
back iron	بن فشار
brush pressure	فشار زغال
high voltage line	خط فشار قوی
high tension	فشار قوی
impact pressure	فشار اصابت
high tension line	خط فشار قوی
high pressure line	خط فشار قوی
impluse voltage	فشار ضربهای
inclined compression	فشار مایل
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
cold water test pressure	ازمایش فشار اب
hydrostatic pressure	فشار عمق
hydrostatic	مربوط به فشار اب
central head	فشار مرکزی
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
carebaria	احساس فشار در سر
centre of pressure	مرکز فشار
center of pressure	مرکز فشار
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
ciderpress	سیب فشار
impaction	فشار سخت
high tension magneto	مگنت پر فشار
high pressure area	منطقه پر فشار
effective pressure	فشار موثر
eyestrain	فشار باصره
drag mark	محل فشار
flux density	تراکم فشار
drag loading	فشار کششی
electric tension	فشار الکتریکی
discharge pressure	فشار تخلیه
direct pressure	فشار مستقیم
diffraction loading	منتجه فشار
diastolic pressure	فشار دیاستولی
dynamic pressure	فشار دینامیکی
external pressure	فشار برونی
end thrust	فشار محوری
edge pressure	فشار لبه
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
dynamic pressure	فشار پویا
equilibrium pressure	فشار تعادلی
equilibrium vapor pressure	فشار به حد تعادل
excess pressure	فشار اضافی
external pressure	فشار خارجی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
gage pressure	فشار مانومتری
gossypium	داروی فشار
group pressure	فشار گروهی
head loss	افت فشار
high potential	فشار قوی
compressive stress	فشار تراکمی
hydraulic pressure test	ازمایش فشار اب
gage pressure	فشار گیج
confined water	سفره اب با فشار
ciderpress	میوه فشار
critical pressure	فشار بحرانی
cost push	فشار هزینه
forced draft	هوای با فشار
cost push	فشار قیمت
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
constant pressure	فشار ثابت
high pressure	فشار زیاد
pressure tendency	گرایش فشار
starting pressure	فشار استارت
static head	فشار ایستایی
static pressure	فشار ایستایی
stress of poverty	فشار بینوایی
thrust of the arch	فشار طاق
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
to press up	با فشار بالابردن
to squeeze to death	با فشار کشتن
torisonal strain	فشار پیچشی
torsional strain	فشار پیچشی
under the stimulus of hunger	از فشار گرسنگی
standard atmospheric pressure	فشار متعارفی جو
sound pressure	فشار صوت
pressure transducer	مبدل فشار
pressure wave	موج فشار
pulse pressure	فشار نبض
radiation pressure	فشار تشعشع
reduced pressure	فشار کاهیده
reservoir pressure	فشار مخزن
restrainer	فشار دهنده
set forward	فشار پیشروی
simple compression	فشار ساده
social pressure	فشار اجتماعی
soil strain	فشار زمین
uplift pressure	فشار بالابرنده
vapor pressure	فشار بخار

high tension distributor

مقسم فشار قوی