English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (5 milliseconds)
English Persian
consummation مقصد
goal مقصد
goals مقصد
destination مقصد
destinations مقصد
addressee مقصد
addressees مقصد
aim مقصد
aimed مقصد
aims مقصد
object point مقصد
objective point مقصد
Other Matches
virtual و مقصد.
saunteringly بی مقصد
aimless بی مقصد
driftless بی مقصد
object code برنامه مقصد
named place of destination مقصد مشخص
immediate destination مقصد بعدی
destination file فایل مقصد
immediate destination اولین مقصد
destination inspection بازدید در مقصد
destination port بندر مقصد
goal oriented مقصد گرا
object language زبان مقصد
final destination مقصد نهایی
object module واحد مقصد
port of destination بندر مقصد
target-oriented <adj.> مقصد گرا
goal-oriented <adj.> مقصد گرا
targeted <adj.> مقصد گرا
Are we there yet? [ما] رسیدیم [به مقصد] ؟
winning post تیر مقصد
terminal port بندر مقصد
port of entry بندر مقصد
destined مقصد معین
aimlessly بدون مقصد
message در مقصد مربوط میشود
named point of destination نقطه مشخص در مقصد
named port of destination بندر مقصد مشخص
out port بندر دور از مقصد
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
ex quay تحویل در بندر مقصد
payable at destiination قابل پرداخت در مقصد
station یا مقصد استفاده میشود
stations یا مقصد استفاده میشود
stationed یا مقصد استفاده میشود
messages در مقصد مربوط میشود
lay line خط فرضی مسیر قایق به مقصد
We are getting there. ما به هدف [مقصد] نزدیک می شویم.
interactive کد اصلی و مقصد را بررسی کند
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
drifted بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drift بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
redirection ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
drifting بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
redirect ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
freight collect هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
redirected ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
datagram که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
carriage forward هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
redirects ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
drifts بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
freight payable at destination هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
redirecting ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
destinations صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destination صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
sink شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
block stowage loading بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
sinks شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
messages انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
marshalling yard محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
message ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
messages ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
switching بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
to bite the bullet <idiom> باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
object program برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
demurrage بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
via حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
propagation delay 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
hottest دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hot دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hotter دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
UA نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
wake up کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
envelope نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
wire head قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
messages نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com