English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
English Persian
profile مقطع
profiled مقطع
profiles مقطع
profiling مقطع
cutting مقطع
section مقطع
sections مقطع
segment مقطع
segments مقطع
cross section مقطع
tablature مقطع
Other Matches
diffuser area ratio نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
geometrical percentage درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
cross section area سطح مقطع
transverse section مقطع عرضی
cross section سطح مقطع
trough section مقطع ناودانی
coil section مقطع بوبین
transition section مقطع تبدیل
half section نیم مقطع
root section مقطع ریشه
sectional area سطح مقطع
soil profile مقطع خاک
oblique section مقطع مایل
oblique section مقطع اریب
structural section مقطع سازهای
rectangular section مقطع مستطیلی
necking تنگی مقطع
lobule مقطع کوچک
cross section مقطع عرضی
cross reaction سطح مقطع
aerofoil مقطع ایرودینامیکی
absorption cross section مقطع جذب
areas سطح مقطع
area سطح مقطع
profiling مقطع عرضی
profiles مقطع عرضی
profiled مقطع عرضی
circular cross section مقطع گرد
compact section مقطع فشرده
airfoil مقطع ایرودینامیکی
conic section مقطع مخروطی
profile مقطع عرضی
inelastic cross section مقطع برخورد ناکشسان
intermediate frequency section مقطع فرکانس میانی
interrupted quick flashing light چشمک زن تند مقطع
vintage model الگوی مقطع زمانی
transection برش یا مقطع عرضی
work surface سطح مقطع اصلی
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
work surfaces سطح مقطع اصلی
horseshoe shaped section مقطع نعل اسبی
box spar تیرکهای با مقطع مربع
egg shaped section مقطع تخم مرغی
cross section سطح مقطع موثر
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
cross sectional area سطح مقطع عرضی
box section مقطع قوسی سکل
cross section سطح مقطع عرضی
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
syllabify تقسیم به هجای مقطع کردن
con di nozzle نازل موتورجت با مقطع همگرا
podite مقطع با بند پای بندپایان
cross section نیمرخ پهنا مقطع موثر
uncurtailed bars ارماتور بدون تقلیل مقطع
effective collision cross section سطح مقطع برخورد موثر
flumming تنگ کردن مقطع جریان اب
winding crodd section سطح مقطع سیم پیچی
form grind سنگ زدن در مقطع طولی
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
economic section انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
hachures خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
parallel aerofoil ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
poiseuille flow جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
barns واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag پسای مقطع پسای نیمرخ
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
at this age [در این مقطع سنی] [در این سنین] [در این سن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com