Dictiornary-Farsi | مقیاس دقیق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
precision scale	مقیاس دقیق


Other Matches

nominal scale	شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
barleycorn	مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood	مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
quartz clock	بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
centigrade temperature scale	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
scale factor	ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
exact	دقیق
exacted	دقیق
wistful	دقیق
exacts	دقیق
particular redemption	دقیق
exquisite	دقیق
intent	دقیق
tenty	دقیق
subtil	دقیق
scrutinizer	دقیق
scholastical	دقیق
scholastic	دقیق
literal	دقیق
punctual	دقیق
advertent	دقیق
stringently	دقیق
punctilious	دقیق
stringent	دقیق
punctiliously	دقیق
astute	دقیق
exact solution	حل دقیق
precision	دقیق
accurate	دقیق
queasy	زیاد دقیق
precisionist	بسیار دقیق
precision tool	ابزار دقیق
precision sweep	روبش دقیق
precision spirit level	ترازوی دقیق
thorough paced	دقیق گام
pryingly	با نگاه دقیق
instruments	الات دقیق
pernickety	کاربسیار دقیق
scrutiny	بررسی دقیق
subtler	دقیق لطیف
precise	دقیق کردن
precise	صریح دقیق
strictly speaking	دقیق شویم
precise	خیلی دقیق
precision tools	الات دقیق
queazy	زیاد دقیق
precision levelling	ترازیابی دقیق
fine setting	تنظیم دقیق
fine spun	دقیق خیالی
high accuracy measurement	سنجش دقیق
perpend	دقیق بودن
persnickety	کاربسیار دقیق
precision measurment	سنجش دقیق
particularization	شرح دقیق
instrument	الات دقیق
punctual	باذکرجزئیات دقیق
fine adjustment	تنظیم دقیق
exact location	محل دقیق
precision instrument	سنجه دقیق
precision fire	تیر دقیق
thoroughgoing	بسیار دقیق
precision balance	ترازوی دقیق
precision adjustment	تنظیم دقیق
imprecise	غیر دقیق
an a calculator	محاسب دقیق
arm of precision	اسلحه دقیق
precisian	خیلی دقیق
micro pressure gage	فشارسنج دقیق
watchfulness	دقیق هشیاری
tenuous	لطیف دقیق
set	لجوج دقیق
corrects	دقیق یا درست
correcting	دقیق یا درست
detailed analysis	بررسی دقیق
correct	دقیق یا درست
sound	بی خطر دقیق
sounded	بی خطر دقیق
soundest	بی خطر دقیق
sets	لجوج دقیق
setting up	لجوج دقیق
sounds	بی خطر دقیق
going-over	بررسی دقیق
goings-over	بررسی دقیق
controls	توپزن دقیق
controlling	توپزن دقیق
control	توپزن دقیق
in-depth	دقیق و عمیق
watchful	بی خواب دقیق
subtlest	دقیق لطیف
subtle	دقیق لطیف
detailed analysis	آنالیز دقیق
measure	مقیاس
meter	مقیاس
k scale	مقیاس ک
f scale	مقیاس اف
meters	مقیاس
scaling	مقیاس
nominal scale	مقیاس
scale	مقیاس
full size	بخ مقیاس یک به یک
full-size	بخ مقیاس یک به یک
indicator	مقیاس
z scale	مقیاس " زی "
metre	مقیاس
metres	مقیاس
t scale	مقیاس T
criterion	مقیاس
stickler	سمج خیلی دقیق
off base <idiom>	غیر دقیق ،نادرست
inspects	ازمایش دقیق بازبینی
a true and accurate report	گزارشی درست و دقیق
fine sight	تنظیم خط نشانه دقیق
calibration	تنظیم الات دقیق
precision lathe	ماشین تراش دقیق
edge sharpening	دقیق کردن لبه
altitude fine adjustment	دستگاه تنظیم دقیق
fine adjustment knob	دکمه تنظیم دقیق
pick someone's brains <idiom>	اطلاعات دقیق به کسی
mirror	ایجاد کپی دقیق
mirrored	ایجاد کپی دقیق
mirrors	ایجاد کپی دقیق
mind one's P's and Q's <idiom>	خیلی دقیق به رفتاروگفتار
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
precision engineering	تکنیک ابزار دقیق
chronometer	ساعت شمار دقیق
precision engineering	مهندسی ابزار دقیق
measuring magnifier	مسافت یاب دقیق
pin point	تعیین دقیق نقاط
precision adjustment	تنظیم تیر دقیق
precision adjustment	تنظیم دقیق تیر
precision drill	مته کردن دقیق
precision casting	ریخته گری دقیق
sticklers	سمج خیلی دقیق
precision bore	سوراخ کردن دقیق
scrupulously <adv.>	خیلی دقیق وسواسی
fine tuning	میزان سازی دقیق
fine turning	میزان سازی دقیق
to pore [over; on]	به مطالعه دقیق پرداختن
tendered	دقیق ترد ونازک
precision	اندازه گیری دقیق
pores	بمطالعه دقیق پرداختن
pore	بمطالعه دقیق پرداختن
precision	بسیار دقیق بودن
tender	دقیق ترد ونازک
probity	پیروی دقیق از اصول
tendering	دقیق ترد ونازک
zeros	تنظیم دقیق دستگاه
tenderest	دقیق ترد ونازک
particular	دقیق نکته بین
zero	تنظیم دقیق دستگاه
facsimiles	کپی دقیق از یک متن
inspecting	ازمایش دقیق بازبینی
facsimile	کپی دقیق از یک متن
meticulous	خیلی دقیق وسواسی
inspect	ازمایش دقیق بازبینی
inspected	ازمایش دقیق بازبینی
zeroes	تنظیم دقیق دستگاه
astringent	سخت گیر دقیق
grade scale	مقیاس کلاسی
ration scale	مقیاس نسبتی
image scale	مقیاس تصویر
scalability	مقیاس پذیری
standard	نورم مقیاس
interval scale	مقیاس فاصلهای
ipsative scale	مقیاس نسبی
scaling	مقیاس سازی
scaling	مقیاس کردن
kelvin scale	مقیاس کلوین
evaporimter	مقیاس تبخیر
scale factor	مقیاس گذاری
handwriting scale	مقیاس دستخط
standards	نورم مقیاس
fahrenheit scale	مقیاس فارنهایت
scaling	مقیاس گذاری
scalogram	مقیاس تراکمی
spectral scale	مقیاس طیفی
graphic scale	مقیاس خطی
scale up	افزایش مقیاس
scale of production	مقیاس تولید
scale of preferences	مقیاس برتریها
guttman scale	مقیاس گاتمن
scale of preferences	مقیاس رجحانها
graphic scale	مقیاس مصور
scale factor	ضریب مقیاس
scale down	کاهش مقیاس
range indicator	مقیاس مسافت
large scale	مقیاس بزرگ
large-scale	در مقیاس بزرگ
large-scale	مقیاس بزرگ
map scale	مقیاس نقشه
map scale	مقیاس نقشهای
medium scale	در مقیاس متوسط
gauge	مقیاس معیار
gauged	مقیاس معیار
gauges	مقیاس معیار
point scale	مقیاس امتیازی
nominal scale	مقیاس اسمی
numerical scale	مقیاس عددی