Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
bushel
مقیاس وزنی است معادل 4پک
bushels
مقیاس وزنی است معادل 4پک
Other Matches
barleycorn
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
quintal
واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
bantamweight
مقیاس وزنی درحدود 811پوند
ounces
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ounce
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
age equivalent scale
مقیاس معادل سنی
cubit
مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
yard
واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
yards
واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
metric ton
مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
persec
واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
weighted
وزنی
gravity dam
سد وزنی
equiponderance
هم وزنی
hexametric
شش وزنی
arrhythmic
بی وزنی
weightlessness
بی وزنی
gravity spillway dam
سد سرریز وزنی
daedman
مهار وزنی
gravity battery
باتری وزنی
tetrameter
چهار وزنی
massive arch dam
سد قوسی وزنی
gravity arch dam
سد قوسی وزنی
divisions
گروه وزنی
division
گروه وزنی
gravity wall
دیوار وزنی
monometer
شعر یک وزنی
weighted score
نمره وزنی
weight function
تابع وزنی
gravity abutment
گرانپایه وزنی
gravimetrical analysis
تجزیه وزنی
hollow gravity dam
سد تهیده وزنی
gravimetric factor
ضریب وزنی
weighting coefficient
ضریب وزنی
weighted mean
میانگین وزنی
gravimetric analysis
تجزیه وزنی
weighted average
متوسط وزنی
weighted average
میانگین وزنی
weight percent
درصد وزنی
tandem roller
غلطک وزنی پشت سر هم
masonry weir
بند بنایی وزنی
gravity dam of triangular section
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
gravity drop
زنگ احضار وزنی
hexameter
شعر شش وتدی یا شش وزنی
weigh batcher
اندازه گیر وزنی
h does not w.much
چندان وزنی ندارد
imponderability
بی وزنی غیر محسوسی
class
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
tons
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
ton
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
available payload
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
classes
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classing
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
blank verse
شعر بی قافیه پنج وزنی
weight average degree of polymerization
میانگین وزنی درجه بسپارش
classed
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
metric hundredweight
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
scaleweight
وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند
To bear heavy expenses.
سرب فلز سنگین وزنی است
pottle
پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
bandolite
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
weighted least square method
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
ntamount
معادل
equivalents
معادل
tantamount
معادل
equivalent
معادل
equipollent
معادل
reformist
معادل reformer
reformists
معادل reformer
modifies
معادل adapt
counterclaim
معادل set-off
b
معادل با بایتها
assessor
معادل assesor
expilation
معادل robbery
date labourer
معادل daysman
redemption
معادل ransom
memorials
معادل memorandum
memorial
معادل memorandum
equals
دقیقاگ معادل
equivalence gate
دریچه معادل
modifying
معادل adapt
equal
دقیقاگ معادل
equivalent weight
وزن معادل
modify
معادل adapt
equivalent service rounds
گلوله معادل
equivalence
معادل بودن
grade equivalent
معادل کلاسی
equaled
دقیقاگ معادل
equivalent circuit
مدار معادل
equaling
دقیقاگ معادل
equalled
دقیقاگ معادل
equalling
دقیقاگ معادل
equivalent area
سطح معادل
reinsurance
معادل re-assurance
equalize
معادل کردن .
parity
معادل بودن
deception
معادل cheat
deceptions
معادل cheat
kilo
معادل هزار
equalising
معادل کردن .
equalises
معادل کردن .
equalised
معادل کردن .
equalized
معادل کردن .
equalizes
معادل کردن .
order of the day
معادل agenda
egalitaire
معادل equalitarianism
writing obligatory
معادل bond
ration in kind
معادل جیره
equalizing
معادل کردن .
menaces
معادل blackmail
menaced
معادل blackmail
menace
معادل blackmail
kilos
معادل هزار
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
tare and tret
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
contango
معادل "continuation " & "carringover "
t parameter equipment circuit
مدار معادل به صورت " T "
therms
معادل هزارکالری بزرگ
half
یکی از دو بخش معادل
acid equivalent
معادل شیمیایی اسید
air mile
هوانوردی معادل 3301
grain
معادل 8460/0گرم
business cycle
معادل cycle trade
casus belli
معادل War Causeof
bi-
پیشوند معادل با bio-
ration in kind
جیره معادل یاجانشین
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
therm
معادل هزارکالری بزرگ
quamdiu bene se gesserit
معادل autculpam vitam ad
disobedience
تقریبا" معادل desertion
final instrument
معادل act final
kilos
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
equivalently
بطور هم ارز یا معادل
kilo
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
lebensraum
معادل living-space
giga
پیشوندی معادل 01بتوان 9
faculty of law
معادل law schoolof
Kbit
معادل هزار بایت
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
miles
معادل 53/9061 متر
equivalent binary digits
ارقام دودویی معادل
onus probandi
معادل proof of burden
hecto
پیشوندی معادل 01 به توان 2
mile
معادل 53/9061 متر
NOT function
معادل تابع NAND
k scale
مقیاس ک
scaling
مقیاس
scale
مقیاس
z scale
مقیاس " زی "
t scale
مقیاس T
indicator
مقیاس
meters
مقیاس
meter
مقیاس
measure
مقیاس
criterion
مقیاس
metre
مقیاس
metres
مقیاس
nominal scale
مقیاس
f scale
مقیاس اف
full-size
بخ مقیاس یک به یک
full size
بخ مقیاس یک به یک
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
equivalent service rounds
گلولههای معادل گلوله جنگی
high frequency equivalent circuit
مدار معادل فرکانس بالا
b
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
computed price
قیمت ساختگی معادل administeredprice
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
nautical mile
مایل دریایی معادل 0581متر
match
تنظیم ثبات معادل با دیگری
highs
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
highest
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
matches
تنظیم ثبات معادل با دیگری
nautical miles
مایل دریایی معادل 0581متر
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
logical
معادل وضعیت منط قی درست یا یک
small-scale
مقیاس کوچک
lie scale
مقیاس دروغگویی
graphic scale
مقیاس مصور
small scale
مقیاس کوچک
deflection scale
مقیاس سمتی
measure
درجه مقیاس
stens
مقیاس ده بخشی
stanine scale
مقیاس نه بخشی
guttman scale
مقیاس گاتمن
spectral scale
مقیاس طیفی
handwriting scale
مقیاس دستخط
time scale
مقیاس زمانی
graphic scale
مقیاس خطی
temperature scale
مقیاس دما
degree gradution
مقیاس درجهای
derived scale
مقیاس اشتقاقی
dial graduation
مقیاس درجهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com