English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English Persian
restricted مقیدالتداول انحصاری
Other Matches
monopolies امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopoly امتیاز انحصاری کالای انحصاری
exclusive انحصاری
patents انحصاری
patenting انحصاری
monopolistic انحصاری
patented انحصاری
merest انحصاری
patent انحصاری
sole right حق انحصاری
sole انحصاری
mere انحصاری
soles انحصاری
exclusive or یای انحصاری
sole agent نماینده انحصاری
market trust بازار انحصاری
monopolist سیاست انحصاری
preemptive قبضهای انحصاری
monopoly restriction محدودیت انحصاری
monopoly price قیمت انحصاری
monopoly power قدرت انحصاری
monopoly output تولید انحصاری
monopoly management مدیریت انحصاری
monopoly bank بانک انحصاری
monopolistic competition رقابت انحصاری
monopoly position موقعیت انحصاری
soles تنها انحصاری
sole تنها انحصاری
patenting دارای حق انحصاری
patented دارای حق انحصاری
patent دارای حق انحصاری
patents دارای حق انحصاری
theory of monoplistic competition نظریه رقابت انحصاری
fixed stock مالک انحصاری سهام
sole distributor contract قرارداد توزیع انحصاری
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
patenting انحصاری به ثبت رساندن
sole arbitrator حکم یا داور انحصاری
patent right حق انحصاری ثبت شده
patented انحصاری به ثبت رساندن
oligopsony خرید نیمه انحصاری
oligapoly فروش نیمه انحصاری
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
exclusive or element عنصر یای انحصاری
exjunction gate دریچه یای انحصاری
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
sole selling right حقوق فروش انحصاری
patent انحصاری به ثبت رساندن
patents انحصاری به ثبت رساندن
exclusive economic zone منطقه اقتصادی انحصاری
exclusive or cate دریچه یای انحصاری
patent law قانون ثبت انحصاری اختراعات
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
monopolization گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
sole tenant مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patent امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
severalty مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
copyrights حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyright حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
patent حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
sole a for iran تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com