| Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| may |
ممکن است میتوان |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| perpetuting testtimony |
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود |
| as much as possible |
هرچه میتوان |
| one may say |
میتوان گفت |
| sure enough |
میتوان یقین کردکه |
| presumedly |
بجرات میتوان گفت |
| it is safe to say |
بخوبی میتوان گفت |
| the best thatone can do |
بهترین کاری که میتوان کرد |
| penny bank |
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت |
| can one pass it with safety? |
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود |
| it can safely be said that... |
بدون ترس از اشتباه میتوان گفت که |
| milch cow |
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد |
| he is something of a musician |
تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد |
| penny worth |
انچه برابر یک پنی میتوان خرید |
| it may be presumed that |
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که |
| demand deposit |
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد |
| extensiontable |
میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت |
| rocking stone |
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید |
| it is safe to say |
بدون ترس ازاشتباه یا اغراق گویی میتوان گفت |
| reversible propeller |
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد |
| that fruit packs easily |
ان میوه را باسانی میتوان توی فرف یا حلبی ریخت |
| clevis pin |
پینی که یک طرف ان رزوه شده و میتوان به ان مهره بست |
| dowsing rod |
چوبی که برخی برانندکه بوسیله ان میتوان باب یافلزات زیرزمین پ |
| passing lane |
فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد |
| intuitionalism |
عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت |
| variable sweep |
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد |
| hyperfocal distance |
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود |
| thermoplastics |
پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد |
| free float |
مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند |
| controllable twist |
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد |
ground adjustable propeller |
ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز |
| armistise |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
| wheatstone bridge |
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد |
| we must see what can be done |
به ببینم چه میتوان کرد بایددید چه میشود کرد |
| mathematical school |
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد |
| posses |
ممکن |
| conceivable |
ممکن |
| possible |
ممکن |
| feasible |
ممکن |
| thinkable |
ممکن |
| posse |
ممکن |
| achievable <adj.> |
ممکن |
| makeable <adj.> |
ممکن |
| makable [spv. makeable] <adj.> |
ممکن |
| feasible <adj.> |
ممکن |
| doable <adj.> |
ممکن |
| contrivable <adj.> |
ممکن |
| manageable <adj.> |
ممکن |
| possible [doable, feasible] <adj.> |
ممکن |
| executable <adj.> |
ممکن |
| workable <adj.> |
ممکن |
| practicable <adj.> |
ممکن |
| makable <adj.> |
ممکن |
| probable error |
خطای ممکن |
| impossible |
غیر ممکن |
warning |
توجه به خط ر ممکن |
| mayhap |
ممکن است |
| to be posible |
ممکن بودن |
| perhaps |
ممکن است |
| perchance |
ممکن است |
| inexecutable <adj.> |
غیر ممکن |
| ternary |
با سه حالت ممکن |
| interactive |
را ممکن میکند |
| unfeasible <adj.> |
غیر ممکن |
| possible capacity |
گنجایش ممکن |
| multilevel |
با مقادیر ممکن |
| available |
ممکن الحصول |
| as far as possible |
هر چه ممکن است |
| warnings |
توجه به خط ر ممکن |
| possibilities |
چیز ممکن شق |
| possibility |
چیز ممکن شق |
| impracticable <adj.> |
غیر ممکن |
| i may go |
ممکن است بروم |
| feasible solutions |
راه حلهای ممکن |
| nemo tenetur ad impossible |
غیر ممکن وادارکرد |
| an impossible act |
کار غیر ممکن |
| minimise |
کوچک کردن تا حد ممکن |
| probable error |
خطای ممکن [ریاضی] |
| as much as possible |
هر قدر ممکن است |
| pron to |
با حداکثر سرعت ممکن |
| legs |
مسیر ممکن در یک تابع |
| leg |
مسیر ممکن در یک تابع |
| to the nth degree <idiom> |
بالاترین وجه ممکن |
| ambiguous |
آنچه دو معنای ممکن دارد |
| ultimate strength |
حاصلضرب بیشترین بار ممکن |
| perhaps you have seen it |
ممکن است انرادیده باشید |
| Excuse me. May I get by? |
ببخشید. ممکن است رد شوم؟ |
| he may come late |
ممکن است دیر بیاید |
Can you help me? |
ممکن است کمکم کنید؟ |
| Could you bring me ... ? |
ممکن است ... برایم بیاورید؟ |
| may i go yes you may |
ایا ممکن است من بروم |
| ramp weight |
حداکثر وزن ممکن هواپیما |
| Can you give me the key, please? |
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟ |
| Would you wait for me, please? |
ممکن است لطفا منتظرم باشید؟ |
| bifurcation |
سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است |
| bistable |
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد |
| boolean operation |
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست |
| Can you tell me where ... is? |
آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟ |
| Can you help me with my luggage? |
ممکن است بارم را حمل کنید؟ |
| it is not p to climb it |
نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست |
| ccd |
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند |
| May I have a blanket? |
ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟ |
| May I have an ashtray? |
ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟ |
| you have perhaps seen it |
ممکن است انرا دیده باشید |
| mesh |
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال |
| By hook or by crook. somehow. |
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن ) |
| Can you lend me ... |
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟ |
| WI'll you give the car a wash (wash – down) please. |
ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید |
| Could you put us up for the night ? |
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟ |
| contingencies |
چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد |
| contingency |
چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد |
| meshes |
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال |
| May I park there? |
ممکن است اینجا پارک کنم؟ |
| May I have an iron? |
ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟ |
| phoneme |
که ممکن است کلمهای را ایجاد کند |
| Can you give me an estimate? |
ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟ |
| May I have my bill, please? |
ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟ |
| meshing |
هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال |
| Can you send a breakdown lorry, please? |
آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟ |
| May I have a word with you? |
ممکن است دو کلمه حرف با شما بزنم ؟ |
| Can you send a mechanic, please? |
آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟ |
| Can you help me with my luggage? |
ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟ |
| She has everything a woman can wish for. |
اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد |
| Could we have a plate please? |
ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟ |
| Can you serve me immediately? |
آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟ |
| Could we have a table outside? |
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟ |
| Can you get it repaired? |
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟ |
| May I have some soap? |
ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟ |
| Would you mind filling in this registration form? |
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟ |
| May I have a bath towel? |
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟ |
| Could you drive more slowly, please? |
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟ |
| Could we have a fork please? |
ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟ |
| May I have some ...? |
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟ |
| May I have some ...? |
آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟ |
| optimize |
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن |
| May I change this? |
آیا ممکن است این را عوض کنم؟ |
| Will you tell me when to get off? |
ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟ |
| three state logic |
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد |
| Could we have a table in the corner? |
آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟ |
| an accessible place |
جایی که راه یافتن بدان ممکن است |
| capacity |
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است |
| capacities |
انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است |
| full rubber |
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن |
| give a catch |
زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود |
| i speak under correction |
انچه می گویم ممکن است درست نباشد |
| quantity theory of money |
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V |
| table |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
| paths |
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه |
| Could we have a table by the window? |
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟ |
| May I trouble you to pass the salt please. |
ممکن است بی زحمت حرف نزنی ( درمقام طعنه ) |
| Could we have a table on the terrace? |
آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟ |
| Could you move the table a little bit ? |
ممکن است این میز راقدری تکان بدهی ؟ |
| May I have the menu, please? |
ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟ |
| May I have the drink list, please? |
ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟ |
| path |
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه |
| Could we have a napkin please? |
ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟ |
| Would you change the tyre please? |
آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟ |
| Could you check the tyre pressure? |
آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟ |
| Could we have some matches please? |
ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟ |
| tabling |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
| tables |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
| tabled |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
| Would you change the lamp please? |
آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟ |
| May I have some toiletpaper? |
ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟ |
| Would you post this for me, please? |
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟ |
| May I have some hangers? |
ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟ |
| branchpoint |
نقط های در برنامه که در آن ممکن است جهش رخ دهد |
| Would you call the head waiter, please? |
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟ |
| concentrator |
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد |
| Will you have our luggage sent up? |
آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟ |
| Can I have some more ...? |
آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟ |
| Could you put a cot in the room? |
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟ |
| Could you put an extra bed in the room? |
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟ |
| Could you help me carry my luggage? |
ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟ |
| But his body was eventually recovered. |
اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود. |
| maximizing |
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن |
| Could we have a plate for the child? |
آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟ |
| maximizes |
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن |
| prohibitive tax |
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد |
| maximising |
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن |
| rated through put |
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی |
| maximize |
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن |
| maximized |
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن |
| maximised |
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن |
| Could we have a table in the non-smoking section? |
آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟ |
| back level |
نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند |
| maximises |
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن |
| channeling |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
channel |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| channeled |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| channels |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| channelled |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
| limit load |
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود |
| petitioning creditor |
بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد |
| defensive computing |
روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد |
| supervening impossibility of performance |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| symbolically |
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد |
| Can you show me on the map where I am? |
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟ |
| frustrations |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| frustration |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| sedans |
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود |