Total search result: 204 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
sources law |
منابع حقوق |
|
|
Search result with all words |
|
report |
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود |
reported |
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود |
reports |
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود |
Other Matches |
|
renewable resources |
منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید |
exhaustable resources |
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن |
common low |
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی |
public international law |
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل |
postliminum |
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق |
detention of pay |
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق |
protective duty |
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد |
harbour dues |
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی |
attainder |
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی |
advalorem duty |
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت |
allotment advice |
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل |
sources |
منابع |
resources |
منابع |
authorized stoppage |
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق |
allotments |
منابع اختصاصی |
resource endowment |
منابع طبیعی |
control of resources |
نظارت بر منابع |
complementary resources |
منابع مکمل |
unused resources |
منابع بیکار |
control of resources |
کنترل منابع |
resource deallocation |
بازستانی منابع |
resource allocation |
تخصیص منابع |
allocation of resources |
تخصیص منابع |
resource sharing |
اشتراک در منابع |
mean |
منابع درامد |
meaner |
منابع درامد |
meanest |
منابع درامد |
natural sources |
منابع طبیعی |
economic resources |
منابع اقتصادی |
scarce resources |
منابع کمیاب |
natural resources |
منابع طبیعی |
overhead |
منابع حاشیهای |
revenue sources |
منابع درامد |
allotment |
منابع اختصاصی |
sourcing |
منابع یابی |
fixed inputs |
منابع ثابت |
fixed resources |
منابع ثابت |
military resources |
منابع نظامی |
human resources |
منابع انسانی |
exhaustable resources |
منابع تمام شدنی |
hardware resources |
منابع سخت افزاری |
efficient allocation of resources |
تخصیص کارای منابع |
conservationists |
طرفدارحفظ منابع طبیعی |
sourcing of suppliers |
یافتن منابع فروش |
software resources |
منابع نرم افزار |
nonrenewable resources |
منابع تمام شدنی |
conservationist |
طرفدارحفظ منابع طبیعی |
depletion |
کاهش منابع طبیعی |
optimum allocation of resources |
تخصیص مطلوب منابع |
inputs |
عوامل تولید منابع |
conservation |
حفظ منابع طبیعی |
misallocation of resources |
تخصیص نادرست منابع |
conservation programs |
برنامههای حفافت منابع |
unused resources |
منابع استفاده نشده |
resources |
منابع اماد ذخایر |
production resource planning |
برنامه ریزی منابع تولید |
economic mobilization |
بسیج منابع اقتصادی باصرفه |
nonrenewable resources |
منابع غیر قابل تجدید |
gather |
دریافت داده از منابع مختلف |
gathered |
دریافت داده از منابع مختلف |
water utilization project |
پروژه بهره برداری از منابع اب |
mobility |
انتقال اسان منابع تولید |
complexities |
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار |
complexity |
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار |
irm |
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager |
collection |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
collections |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
departmental LAN |
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند |
babbles |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
To pool resources to gether . |
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن |
babble |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
resource |
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها |
babbled |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
inducing |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
induces |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
available |
لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم |
induced |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
induce |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
dowse |
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه |
share |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
shared |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
shares |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
permission |
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک |
size |
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص |
allocation |
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند |
allocations |
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند |
dynamic |
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن |
dynamically |
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن |
overhead |
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود |
sizes |
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص |
optical |
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری |
interference |
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف |
allocations |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
resource leveling |
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع |
allocation |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
languages |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
jcl |
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر |
language |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
uniquely |
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود |
jobs |
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد |
job |
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد |
unique |
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود |
System Monitor |
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند |
shares |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
share |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
shared |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
neoclassical school |
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد |
TDS |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد |
server |
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند |
SMB |
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد |
task |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
tasks |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |
resource |
یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است |
mobilization base |
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج |
shares |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
share |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
shared |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
scheduler |
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد. |
transaction |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد |
laws |
حقوق |
laws |
حق حقوق |
law |
حقوق |
stipend |
حقوق |
stipends |
حقوق |
jus |
حقوق |
pay check |
چک حقوق |
civil |
حقوق |
duties |
حقوق |
jurisprudence |
حقوق |
rights |
حقوق |
law |
حق حقوق |
salaries |
حقوق |
pay |
حقوق |
pays |
حقوق |
paying |
حقوق |
salary |
حقوق |
family law |
حقوق خانواده |
faculty of law |
دانشکده حقوق |
rights of throne |
حقوق سلطنت |
retiring pension |
حقوق بازنشستگی |
equities |
تساوی حقوق |
barristers |
حقوق دان |
retired pay |
حقوق بازنشستگی |
payroll |
لیست حقوق |
harbour dues |
حقوق بندر |
half pay |
حقوق ناتمام |
constitutional law |
حقوق اساسی |
gentleman of the long robe |
حقوق دان |
full pay |
حقوق تمام |
foreign law |
حقوق خارجی |
gentlemen of the robe |
حقوق دانها |
barrister |
حقوق دان |
salary increase |
افزایش حقوق |
salary increase |
اضافه حقوق |
criminal low |
حقوق جزا |
criminal law |
حقوق جزا |
equity |
تساوی حقوق |
breach right |
تجاوز به حقوق |
underpay |
کم حقوق دادن |
conjugal rights |
حقوق زناشویی |
conjugal rights |
حقوق زوجیت |
human rights |
حقوق بشر |
comparative low |
حقوق تطبیقی |
comparative law |
حقوق تطبیقی |
criminal low |
حقوق جنایی |
custom duties |
حقوق گمرکی |
customs duties |
حقوق گمرکی |
bill of rights |
اعلامیه حقوق |
detention of pay |
ضبط حقوق |
droppage |
کسر حقوق |
substantive law |
حقوق ذاتی |
customs tariff |
حقوق گمرکی |
customs dutios |
حقوق گمرکی |
stipendiaries |
حقوق بگیر |
jus cipile |
حقوق مدنی |
maritime law |
حقوق دریایی |
marital rights |
حقوق شوهری |
philosophy of law |
فلسفه حقوق |
theory of law |
فلسفه حقوق |
leave with pay |
مرخصی با حقوق |
political rights |
حقوق سیاسی |
school of law |
دانشکده حقوق |
lawfaculty |
دانشکده حقوق |
law of treaties |
حقوق معاهدات |
law of the staple |
حقوق تجارت |
matrimonial rights |
حقوق زناشویی |
compensations |
حقوق و مزد |
pay order |
سندپرداخت حقوق |
old age pension |
حقوق بازنشستگی |
emoluments |
معونت حقوق |
accession |
الحاق حقوق |
compensation |
حقوق و مزد |
natural law |
حقوق طبیعی |
municipal law |
حقوق داخلی |
personal right |
حقوق فردی |
pay roll |
لیست حقوق |
personal right |
حقوق شخصی |
money list |
لیست حقوق |
money income |
مزد و حقوق |
law of obligations |
حقوق تعهدات |