English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
tilt منازعه برخورد
tilted منازعه برخورد
tilts منازعه برخورد
Other Matches
channeled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
contestation منازعه
struggle منازعه
struggles منازعه
pleas منازعه
plea منازعه
struggling منازعه
litigation منازعه
verbal duel منازعه
war of words منازعه
struggled منازعه
disputed منازعه نزاع
political debate منازعه سیاسی
disputing منازعه نزاع
disputant منازعه کننده
disputes منازعه نزاع
dispute منازعه نزاع
disputation منازعه منافره
disputations منازعه منافره
unquestioning محقق غیرقابل منازعه
unquestionable محقق غیرقابل منازعه
debating مذاکرات پارلمانی منازعه
debates مذاکرات پارلمانی منازعه
debate مذاکرات پارلمانی منازعه
quarreling دعوی کردن منازعه
quarrels دعوی کردن منازعه
quarreled دعوی کردن منازعه
quarrelled دعوی کردن منازعه
quarrelling دعوی کردن منازعه
battlefield عرصه منازعه رزمگاه
battlefields عرصه منازعه رزمگاه
debated مذاکرات پارلمانی منازعه
battlegrounds عرصه منازعه رزمگاه
battleground عرصه منازعه رزمگاه
quarrel دعوی کردن منازعه
sticking point نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking points نکتهی مورد بحث یا منازعه
to beg the question نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
collision برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collisions برخورد کردن برخورد تصادف کردن
ill favored بد برخورد
osculation برخورد
tangency برخورد
criss-cross برخورد
criss-crossed برخورد
criss-crosses برخورد
criss-crossing برخورد
receptions برخورد
reception برخورد
confliction برخورد
collision برخورد
collisions برخورد
appulse برخورد
intersected برخورد
clash برخورد
clashed برخورد
clashes برخورد
intersect برخورد
intersects برخورد
conflicts برخورد
contacting برخورد
incidence برخورد
stopping برخورد
stops برخورد
approach برخورد
contact برخورد
impact برخورد
strikingly برخورد
stop برخورد
contacted برخورد
strikes برخورد
strike برخورد
approaches برخورد
attitudes برخورد
attitude برخورد
conflicted برخورد
conflict برخورد
impacts برخورد
contacts برخورد
approached برخورد
stopped برخورد
striking برخورد
intersection point محل برخورد
meeter برخورد کننده
jct محل برخورد
zone of contact محل برخورد
unsporting conduct برخورد ناجوانمردانه
take the blade برخورد شمشیرها
impacts برخورد کردن
collision rate نرخ برخورد
impact برخورد کردن
probability of collision احتمال برخورد
osculate برخورد کردن
impact force نیروی برخورد
inelastic collision برخورد ناکشسان
elastic collision برخورد الاستیک
collision energy انرژی برخورد
collision frequency فراوانی برخورد
elastic collision برخورد کشسان
effective collision برخورد موثر
collision rate میزان برخورد
collision rate سرعت برخورد
contiguity برخورد تماس
conflict of interest برخورد منافع
accessible خوش برخورد
electron impact برخورد الکترونها
head on collision برخورد رودررو
impact test ازمون برخورد
impact strength استحکام برخورد
impact sound صدای برخورد
crossing point محل برخورد دو خط
crossing points محل برخورد دو خط
impact parameter پارامتر برخورد
impact hardness سختی برخورد
impact factor ضریب برخورد
impact effect اثر برخورد
touche اعلام برخورد
head oncollision برخورد رویاروی
conflux همریزگاه برخورد
affects احساسات برخورد
chattered برخورد کردن
tolerated برخورد هموارکردن
tolerates برخورد هموارکردن
tolerating برخورد هموارکردن
knock up برخورد کردن
knock-up برخورد کردن
knock-ups برخورد کردن
greets درود برخورد
tolerate برخورد هموارکردن
chattering برخورد کردن
chatters برخورد کردن
chatter برخورد کردن
meet برخورد کردن
greeted درود برخورد
greet درود برخورد
affect احساسات برخورد
My pride was wounded ( hurt) . به غیرتم برخورد
fall on <idiom> برخورد (بامشکلات)
coincidences تطبیق برخورد
coincidence تطبیق برخورد
affable خوش برخورد
meets برخورد کردن
inelastic cross section مقطع برخورد ناکشسان
fronting نما طرز برخورد
he was provoked by my words سخنان من باو برخورد
front نما طرز برخورد
sea foam کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
ocean foam کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
beach foam کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
maladdress برخورد بد ترک ادب
noncontact sports ورزشهای بدون برخورد
meets : برخورد کردن یافتن
meet : برخورد کردن یافتن
warm up <idiom> دوستانه برخورد کردن
glad hand <idiom> بااهمییت برخورد کردن
spume کف آب [کف حاصل از برخورد آب با چیزی]
criterion مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
smash برخورد خرد کردن
smashes برخورد خرد کردن
absence of blade عدم برخورد شمشیرها
contact اتصال الکتریکی برخورد
encounters رویاروی شدن برخورد
chatters ضربه زدن برخورد
contacted اتصال الکتریکی برخورد
contacting اتصال الکتریکی برخورد
contacts اتصال الکتریکی برخورد
chattering ضربه زدن برخورد
chatter ضربه زدن برخورد
encounter رویاروی شدن برخورد
encountered رویاروی شدن برخورد
chattered ضربه زدن برخورد
snag بمانعی برخورد کردن
snagging بمانعی برخورد کردن
encountering رویاروی شدن برخورد
collision of the first kind برخورد نوع اول
meeting اتصال برخورد میتینگ
incidence برخوردکردن میدان برخورد
collision of the second kind برخورد نوع دوم
snags بمانعی برخورد کردن
meetings اتصال برخورد میتینگ
to run upon any one بکسی برخورد یا تصادف کردن
sideswipes برخورد کردن به پهلوی چیزی
sideswipe برخورد کردن به پهلوی چیزی
kissoff برخورد 2 تیر با یکدیگربرروی هدف
breast برخورد سینه قهرمان دو به نوار
near collision حالت نزدیک برخورد دوهواپیما
breasts برخورد سینه قهرمان دو به نوار
swish گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swished گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swishes گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
swishing گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال
to collide head on با هم شاخ بشاخ برخورد کردن
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
effective collision cross section سطح مقطع برخورد موثر
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com