English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
disputant منازعه کننده
Other Matches
struggling منازعه
contestation منازعه
litigation منازعه
plea منازعه
struggles منازعه
struggled منازعه
struggle منازعه
war of words منازعه
verbal duel منازعه
pleas منازعه
disputing منازعه نزاع
disputation منازعه منافره
disputations منازعه منافره
disputes منازعه نزاع
dispute منازعه نزاع
disputed منازعه نزاع
tilt منازعه برخورد
tilted منازعه برخورد
tilts منازعه برخورد
political debate منازعه سیاسی
battlegrounds عرصه منازعه رزمگاه
unquestioning محقق غیرقابل منازعه
debates مذاکرات پارلمانی منازعه
battleground عرصه منازعه رزمگاه
unquestionable محقق غیرقابل منازعه
debating مذاکرات پارلمانی منازعه
debate مذاکرات پارلمانی منازعه
battlefield عرصه منازعه رزمگاه
battlefields عرصه منازعه رزمگاه
debated مذاکرات پارلمانی منازعه
quarreled دعوی کردن منازعه
quarrelled دعوی کردن منازعه
quarreling دعوی کردن منازعه
quarrels دعوی کردن منازعه
quarrel دعوی کردن منازعه
quarrelling دعوی کردن منازعه
sticking points نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking point نکتهی مورد بحث یا منازعه
to beg the question نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doers کننده
refuser رد کننده
bender خم کننده
hoppers لی لی کننده
tracker پی کننده
catterer پچ پچ کننده
noncommittal رد کننده
refutative رد کننده
commulator یک سو کننده
bandwidth یچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
whisperer پچ پچ کننده
attacking تک کننده
puffer پف کننده
fluxing oil اب کننده
refutatory رد کننده
ear-splitting کر کننده
trackers پی کننده
hopper لی لی کننده
rebutter رد کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
prater پچ پچ کننده
bidder کننده
deflective کج کننده
mumbler من من کننده
squelcher له کننده
doer کننده
squasher له کننده
fizzy کف کننده
skittish رم کننده
repudiationist رد کننده
crusher له کننده
deletive حک کننده
solver حل کننده
filler پر کننده
bidders کننده
abjurer or abjuror کننده
spurner رد کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
mauler له کننده
fillers پر کننده
crepitant خش خش کننده
swooner غش کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com