English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bachelor quarters منازل افراد مجرد
Other Matches
dwelling house در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
quarters in kind منازل سازمانی
burglars سارق منازل
burglar سارق منازل
forcible entry هتک حرمت منازل
forceble entry and detainer هتک حرمت منازل
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private nuisance هتک حرمت منازل و املاک
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
gas fitter فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
solitary مجرد
unmarried مجرد
immaterial مجرد
lone مجرد
discrete مجرد
noumenon مجرد
metaphisical مجرد
bachelors مجرد
bachelor مجرد
absolutes مجرد
absolute مجرد
single مجرد
soles مجرد
sole مجرد
abstracting مجرد
abstracts مجرد
abstract مجرد
celibate مجرد
wifeless مجرد
incorporeal مجرد معنوی
formal logic منطق مجرد
bachelors مرد مجرد
an abstroct number عدد مجرد
sweatbox زندان مجرد
incommunicado در حبس مجرد
bachelor مرد مجرد
sequestered life زندگی مجرد
solitary confinement زندان مجرد
incorporal مجرد غیر محسوس
abstract algebra جبر مجرد [ریاضی]
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
lonely hearts اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
bach مجرد و عزب زندگی کردن
is he still single? ایا هنوزعزب یا مجرد است
pluriliteral رباعی مجردیا خماسی مجرد
abstractly بطور مجرد بخودی خود
individual مجرا یا مربوط به شخص مجرد
individuals مجرا یا مربوط به شخص مجرد
cod پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
personnel افراد
troop افراد
trooped افراد
men افراد
enlistedman افراد
trooping افراد
enlisted personnel افراد
roll call نامیدن افراد
packed out پر و مملو از افراد
withindoors افراد داخل
personnel status وضع افراد
liberty men افراد مرخصی
head count جمع افراد
equal status persons افراد همپایه
enlistee افراد داوطلب
head counts جمع افراد
enlisted personnel طبقه افراد
filler personnel افراد جایگزینی
top-level افراد عالیرتبه
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
service club باشگاه افراد
platoon جوخهء افراد
category طبقه افراد
platoons جوخهء افراد
cimmerian افراد کشور فلمات
receptee افراد مورد پذیرش
dependents افراد تحت تکفل
billet slip لوحه اسکان افراد
billet slip کارت محلهای افراد
morale روحیه افراد مردم
condemning محکوم کردن افراد
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
favouritism افراد مورد توجه
condemn محکوم کردن افراد
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
special olympics المپیک افراد استثنایی
rouse out بیدار کردن افراد
target audience افراد مورد نظر
the common wealth of learning افراد اهل علم
family size تعداد افراد خانواده
close station افراد بدو مرخص
avast افراد به جای خود
posse comitatus دسته افراد پلیس
noncombatant افراد غیر نظامی
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
condemns محکوم کردن افراد
commando افراد نیروی مخصوص
troops افراد قسمتها سربازان
transfer station محل انتقال افراد
aptitude area حیطه قابلیت افراد
part owners افراد شریک المال
top-level توسط افراد عالیرتبه
personal error خطاهای انفرادی افراد
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
transfer station محل اعزام افراد
coachload افراد سوار بر درشکه
commandos افراد نیروی مخصوص
personal salute تیر سلام برای افراد
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
posse دسته افراد پلیس جماعت
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
roll call حاضر و غایب کردن افراد
posses دسته افراد پلیس جماعت
assembly محل بسیج افراد احتیاط
charters بین افراد دلالت کند
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
chartering بین افراد دلالت کند
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
chartered بین افراد دلالت کند
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
charter بین افراد دلالت کند
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
troop housing کوی درجه داران یا افراد
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
internee فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
internees فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
close corporation شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
finance company شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
speeches که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
finance house شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
animism اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
people sniffer رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
protection عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
penalty kicker بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
shares یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com