Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (2 milliseconds)
English	Persian
interrelation	مناسبات مشترک
Search result with all words
interrelated	دارای مناسبات مشترک
interrelate	مناسبات مشترک داشتن
interrelates	مناسبات مشترک داشتن
interrelating	مناسبات مشترک داشتن
Other Matches
relations	مناسبات
good relations	مناسبات حسنه
commercial relations	مناسبات تجاری
neighbourliness	مناسبات همسایگی
joint venture	سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor	مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint	نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscribers	مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber	مشترک روزنامه وغیره مشترک
letter de chancellerie	نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
cooperative scorer	بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
xenial	مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
conjoint	مشترک
common user	مشترک
subscriber	مشترک
intercommon	حق مشترک
party line	خط مشترک
participant	مشترک
held in common	مشترک
commonality	مشترک
commonalities	مشترک
party lines	خط مشترک
subscribers	مشترک
participants	مشترک
commonest	مشترک
commoners	مشترک
senses	حس مشترک
sensed	حس مشترک
common	مشترک
sense	حس مشترک
joint	مشترک
subscriber's line	خط مشترک
intercommunion	ارتباط مشترک
concerted action	عمل مشترک
complex fraction	برخه مشترک
synergy	عمل مشترک
halvers	نیمه مشترک
subscriber's cable	کابل مشترک
subscriber's station	مرکز مشترک
subscriber's line	خط متعلق به مشترک
insurance certificate	بیمه مشترک
subscriber's number	شماره مشترک
trunk circuit	معبر مشترک
complex fraction	مخرج مشترک
commonweal	مشترک المنافع
common factor	عامل مشترک
common fate	سرنوشت مشترک
common fronties	مرز مشترک
common gender	جنس مشترک
subscriber line	خط مشترک [مخابرات]
common language	زبان مشترک
common multiple	مضرب مشترک
common progarm	برنامه مشترک
common storage	حافظه مشترک
common trait	ویژگی مشترک
tenancy in common	استیجار مشترک
common wall	دیوار مشترک
telephone subscriber	مشترک تلفنی
common wealth	مشترک المنافع
intercommunion	اقدام مشترک
joint shares	سهام مشترک
joint staff	ستاد مشترک
joint stock	سرمایه مشترک
joint supply	عرضه مشترک
joint zone	منطقه مشترک
jointly owned property	مال مشترک
rachis	دیرک مشترک
mutual responsibility	مسئوولیت مشترک
line termination circuit	اتصال مشترک
local subscriber	مشترک داخلی
mutual debts	دیون مشترک
co-author	نویسندهی مشترک
party parpet	جانپناه مشترک
mutual interests	منافع مشترک
joint services	خدمات مشترک
joint resolution	تصمیم مشترک
co-authors	نویسندهی مشترک
joint account	حساب مشترک
joint adventure	تجارت مشترک
joint command	فرماندهی مشترک
joint command	یکان مشترک
joint committee	کمیسیون مشترک
joint costs	هزینههای مشترک
joint costs	هزینه مشترک
joint declaration	بیانیه مشترک
joint demand	تقاضای مشترک
joint exercise	تمرین مشترک
joint exercise	مانور مشترک
joint force	نیروی مشترک
joint ownership	مالکیت مشترک
EEC	بازار مشترک
joint products	محصولات مشترک
my and his father	پدر مشترک من و او
party walls	دیوار مشترک
condominium	تسلط مشترک
condominium	حاکمیت مشترک
collective	مشترک عمومی
cooperation	کار مشترک
collaboration	کار مشترک
condominiums	حاکمیت مشترک
party line	مرز مشترک
party lines	مرز مشترک
condominium	مالکیت مشترک
co-operation	کار مشترک
condominium	حکومت مشترک
co-operation	همکاری مشترک
Common Market	بازار مشترک
collaboration	همکاری مشترک
condominiums	حکومت مشترک
meant	میان مشترک
middling	جمله مشترک
interface	وجه مشترک
interface	سطح مشترک
party wall	دیوار مشترک
common fraction	مخرج مشترک
common denominators	مخرج مشترک
interfaces	وجه مشترک
common denominator	مخرج مشترک
cooperative work	کار مشترک
condominiums	تسلط مشترک
condominiums	مالکیت مشترک
interfaces	سطح مشترک
commonwealth	مشترک المنافع
cooperation	همکاری مشترک
coinsurance	بیمه مشترک
joint	ستاد مشترک
co insurance	بیمه مشترک
intersections	فصل مشترک
bottom layer	لایه مشترک
caveat subscriptor	اخطار به مشترک
commonest	مشترک اشتراکی
coenotrope	گرایش مشترک
commoners	مشترک اشتراکی
common	مشترک اشتراکی
joint	مشترک الحاقی
factor	عامل مشترک
commonwealths	مشترک المنافع
common area	ناحیه مشترک
coefficient	عامل مشترک
cooperative work	همکاری مشترک
cenotrope	گرایش مشترک
coefficients	عامل مشترک
factors	عامل مشترک
intersection	فصل مشترک
combined publications	نشریات مشترک
local subscriber	مشترک تلفنی محلی
subscriber's loop	حلقه متعلق به مشترک
joint enterprise	موسسه اقتصادی مشترک
shared paranoid disorder	اختلال پارانویایی مشترک
joint strategic objectives	هدفهای مشترک استراتژیکی
jointure	دارایی مشترک زن و شوهر
line termination circuit	مدار مشترک تلفنی
joint venture	سرمایه گذاری مشترک
joint tenants	اجاره داران مشترک
joint tenancy	اجاره داری مشترک
lowest common multiple	کوچکترین مضرب مشترک
joint task force	گروه رزمی مشترک
co-stars	نقش مشترک داشتن
co-star	نقش مشترک داشتن
osculate	صفات مشترک داشتن
party parpet	دست انداز مشترک
law of common fate	قانون سرنوشت مشترک
common user net work	شبکه مخابراتی مشترک
collectivism	سیستم اقتصادی مشترک
consolidated table of allowance	جدول سهمیه مشترک
common denominator	مخرج مشترک [ریاضی]
collective call sign	معرف مشترک یکانها
common ion effect	اثر یون مشترک
common factor variance	پراکنش عامل مشترک
common base circuit	مدار یا پایه مشترک
common wealth	ممالک مشترک المنافع
common wealth	ملل مشترک المنافع
digital subscriber line [DSL]	خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
epicene	مشترک بین دو جنس
gold pool	صندوق مشترک طلا
interface	دفتر مشترک قسمتها
joint chief of staff	رئیس ستاد مشترک
joint bond	تعهد یا ضمانت مشترک
joint amphibious operations	عملیات مشترک اب خاکی
common collector	با جریان روب مشترک
joint adventure	سرمایه گذاری مشترک
joint account	حساب بانکی مشترک
interfaces	دفتر مشترک قسمتها
jcs	رئیس ستاد مشترک
common collector circuit	مدار کلکتور مشترک
common d.	مقسوم علیه مشترک
common emitter circuit	مدار امیتر مشترک
common emitter	با ساتع کننده مشترک
interfacical polymerization	بسپارش در سطح مشترک
interosculate	صفات مشترک داشتن
interosculation	همانندی باصفات مشترک
the common wealth of australia	ممالک مشترک المنافع استرالیا
paronymous	دارای وجه اشتقاق مشترک
commodity agreement	تثبیت مشترک قیمت فروش
sig	گروه مشترک المنافع ویژه
asymmetric digital subscriber line [ADSL]	خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
commonwealth	کشورهای مشترک المنافع جمهور
air ground operations	عملیات مشترک زمینی وهوایی
greatest common measure	بزرگترین بخش یاب مشترک
factorial	مربوط به فاکتوریاعامل مشترک ریاضی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com