Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
interrelate
مناسبات مشترک داشتن
interrelates
مناسبات مشترک داشتن
interrelating
مناسبات مشترک داشتن
Other Matches
interrelation
مناسبات مشترک
interrelated
دارای مناسبات مشترک
co-stars
نقش مشترک داشتن
osculate
صفات مشترک داشتن
interosculate
صفات مشترک داشتن
co-star
نقش مشترک داشتن
incommensurably
بدون داشتن مقیاس مشترک
relations
مناسبات
good relations
مناسبات حسنه
neighbourliness
مناسبات همسایگی
commercial relations
مناسبات تجاری
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers
مشترک روزنامه وغیره مشترک
letter de chancellerie
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
subscriber
مشترک
conjoint
مشترک
subscribers
مشترک
held in common
مشترک
participant
مشترک
subscriber's line
خط مشترک
joint
مشترک
party lines
خط مشترک
party line
خط مشترک
commonality
مشترک
commonalities
مشترک
intercommon
حق مشترک
senses
حس مشترک
sensed
حس مشترک
sense
حس مشترک
commonest
مشترک
common user
مشترک
common
مشترک
commoners
مشترک
participants
مشترک
Common Market
بازار مشترک
bottom layer
لایه مشترک
caveat subscriptor
اخطار به مشترک
factor
عامل مشترک
rachis
دیرک مشترک
line termination circuit
اتصال مشترک
condominium
مالکیت مشترک
condominium
حکومت مشترک
joint supply
عرضه مشترک
condominiums
حاکمیت مشترک
condominiums
مالکیت مشترک
joint
مشترک الحاقی
condominiums
حکومت مشترک
joint
ستاد مشترک
condominium
تسلط مشترک
commoners
مشترک اشتراکی
condominium
حاکمیت مشترک
joint zone
منطقه مشترک
jointly owned property
مال مشترک
collective
مشترک عمومی
coinsurance
بیمه مشترک
commonest
مشترک اشتراکی
my and his father
پدر مشترک من و او
combined publications
نشریات مشترک
mutual debts
دیون مشترک
mutual responsibility
مسئوولیت مشترک
mutual interests
منافع مشترک
subscriber line
خط مشترک
[مخابرات]
party parpet
جانپناه مشترک
collaboration
همکاری مشترک
common area
ناحیه مشترک
interface
وجه مشترک
interfaces
سطح مشترک
cenotrope
گرایش مشترک
interfaces
وجه مشترک
coenotrope
گرایش مشترک
interface
سطح مشترک
co insurance
بیمه مشترک
factors
عامل مشترک
local subscriber
مشترک داخلی
common
مشترک اشتراکی
middling
جمله مشترک
common fate
سرنوشت مشترک
common trait
ویژگی مشترک
common denominators
مخرج مشترک
common denominator
مخرج مشترک
subscriber's cable
کابل مشترک
co-operation
کار مشترک
collaboration
کار مشترک
common storage
حافظه مشترک
intercommunion
ارتباط مشترک
common wall
دیوار مشترک
halvers
نیمه مشترک
trunk circuit
معبر مشترک
common fronties
مرز مشترک
common gender
جنس مشترک
common language
زبان مشترک
common multiple
مضرب مشترک
common fraction
مخرج مشترک
common progarm
برنامه مشترک
cooperation
کار مشترک
coefficients
عامل مشترک
subscriber's number
شماره مشترک
common wealth
مشترک المنافع
subscriber's station
مرکز مشترک
synergy
عمل مشترک
telephone subscriber
مشترک تلفنی
tenancy in common
استیجار مشترک
commonwealths
مشترک المنافع
commonwealth
مشترک المنافع
commonweal
مشترک المنافع
complex fraction
مخرج مشترک
coefficient
عامل مشترک
cooperative work
کار مشترک
co-operation
همکاری مشترک
cooperation
همکاری مشترک
cooperative work
همکاری مشترک
subscriber's line
خط متعلق به مشترک
concerted action
عمل مشترک
complex fraction
برخه مشترک
condominiums
تسلط مشترک
joint exercise
مانور مشترک
joint exercise
تمرین مشترک
joint demand
تقاضای مشترک
joint declaration
بیانیه مشترک
joint costs
هزینه مشترک
joint costs
هزینههای مشترک
joint committee
کمیسیون مشترک
joint command
یکان مشترک
joint command
فرماندهی مشترک
joint force
نیروی مشترک
joint stock
سرمایه مشترک
joint staff
ستاد مشترک
joint shares
سهام مشترک
meant
میان مشترک
joint services
خدمات مشترک
joint resolution
تصمیم مشترک
joint products
محصولات مشترک
joint ownership
مالکیت مشترک
party walls
دیوار مشترک
joint adventure
تجارت مشترک
intersections
فصل مشترک
common factor
عامل مشترک
party wall
دیوار مشترک
co-authors
نویسندهی مشترک
intersection
فصل مشترک
party line
مرز مشترک
joint account
حساب مشترک
co-author
نویسندهی مشترک
party lines
مرز مشترک
EEC
بازار مشترک
intercommunion
اقدام مشترک
insurance certificate
بیمه مشترک
upkeep
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
party parpet
دست انداز مشترک
subscriber's loop
حلقه متعلق به مشترک
collective call sign
معرف مشترک یکانها
shared paranoid disorder
اختلال پارانویایی مشترک
collectivism
سیستم اقتصادی مشترک
joint venture
سرمایه گذاری مشترک
interface
دفتر مشترک قسمتها
joint adventure
سرمایه گذاری مشترک
joint account
حساب بانکی مشترک
digital subscriber line
[DSL]
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
jcs
رئیس ستاد مشترک
common emitter circuit
مدار امیتر مشترک
interosculation
همانندی باصفات مشترک
interfacical polymerization
بسپارش در سطح مشترک
common emitter
با ساتع کننده مشترک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com