Dictiornary-Farsi | مناسبت شایستگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 96 (7 milliseconds)

English	Persian
suitability	مناسبت شایستگی


Search result with all words

meetness	شایستگی مناسبت
Other Matches

appositeness	مناسبت
timeliness	مناسبت
appropiateness	مناسبت
propitiousness	مناسبت
inopportuneness	بی مناسبت
pertinence	مناسبت
pertinency	مناسبت
felicity	اقتضاء مناسبت
adaptableness	سازش مناسبت
rapport	مناسبت سازگاری
accomodate	مناسبت کردن
pertinence or nency	اقتضا مناسبت
adequacy	تکافو مناسبت
decorum	مناسبت رفتاربجا
inopportunity	عدم مناسبت
felicities	اقتضاء مناسبت
foolishness	عدم مناسبت ناشایستگی
attune	وفق دادن مناسبت
without rime or reason	بی مناسبت بی جهت بی دلیل
events to mark the Day of German Unity	مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
It was inappropriate to make such a remark .	مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
Please supply the facts relevant to the case.	لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
acceptability	شایستگی
decorousness	شایستگی
competency	شایستگی
eligibility	شایستگی
competence	شایستگی
praiseworthiness	شایستگی
sufficienty	شایستگی
abilities	شایستگی
ability	شایستگی
pertinence or nency	شایستگی
worthiness	شایستگی
qualification	شایستگی
meritoriousness	شایستگی
sufficiency	شایستگی
deservingness	شایستگی
adequacy	شایستگی
expertise	شایستگی
merits	شایستگی
proficiency	شایستگی
adaptability	شایستگی
qualification	شایستگی
deserts	شایستگی
deserting	شایستگی
desert	شایستگی
credential	شایستگی
skill	شایستگی
meriting	شایستگی
befitting	شایستگی
aptness	شایستگی
merit	شایستگی
merited	شایستگی
seemliness	شایستگی
competence	شایستگی
able	شایستگی داشتن
blameworthiness	شایستگی سرزنش
adorability	شایستگی ستایش
handsomeness	زیبائی شایستگی
fitness	صلاحیت شایستگی
aptitude tests	ازمون شایستگی
combat proficiency	شایستگی رزمی
aptitude test	ازمون شایستگی
certificate of capacity	مدرک شایستگی
meritoriously	از روی شایستگی
aptitudes	شایستگی لیاقت
aptitude	شایستگی لیاقت
pertinence	موقعیت شایستگی
pertinency	موقعیت شایستگی
decency	شایستگی محجوبیت
adorableness	شایستگی ستایش
abler	: توانابودن شایستگی داشتن
ablest	: توانابودن شایستگی داشتن
qualifies	شایستگی پیدا کردن
printability	شایستگی برای چاپ
certificate of achievement	مدرک تصدیق شایستگی
habilitate	ملبس شایستگی داشتن
he has much merit	بسیار شایستگی دارد
merit rating	درجه بندی شایستگی
merit system	نظام شایستگی نگر
eligibility	شایستگی برای انتخاب
qualify	شایستگی پیدا کردن
deserves	سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserve	سزاوار بودن شایستگی داشتن
efficiency	کارایی وسیله یا نفر شایستگی
aptitude area	حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
indign	فاقد شایستگی خشمگین کردن
I can see an innate ability in that follow .	دراو مایه و شایستگی می بینم
he is i. to do that	شایستگی یا کفایت کردن ان کار راندارد
picturesqueness	شایستگی برای نقاشی شدن یاعکس برداری
the propriety of a term	درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.	معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
honourable mentions	امتیاز یانشان شایستگی که بکسانی داده میشود که شایسته جایزنبوده اند
honourable mention	امتیاز یانشان شایستگی که بکسانی داده میشود که شایسته جایزنبوده اند

suitability

مناسبت شایستگی