English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
color zones مناطق گیرنده رنگ
Other Matches
submarine sanctuaries مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
arid erosion فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
tropical مناطق حاره
arctic regions مناطق قطبی
hazardous locations مناطق خطر
cultivated areas مناطق مزروعی
avernus مناطق جهنمی
association areas مناطق ارتباطی
havens مناطق امن دریایی
pantropical واقع در مناطق حاره
hinterland مناطق داخلی کشور
cateran اهل مناطق مرتفع
pantropic واقع در مناطق حاره
hinterlands مناطق داخلی کشور
humid tropics مناطق حاره مرطوبی
culturing عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture عوارض شهری مناطق شهرنشین
gap filler رادارمخصوص پوشش مناطق باز
cultures عوارض شهری مناطق شهرنشین
underdeveloped areas مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
rain forest جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
liberated مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
havens مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
poach شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
zonation طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
poaches شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
williwa وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
exfiltration خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
maritime aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
terai کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
coverage index کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
jaywalkers پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
supertropical bleach نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
automatic terminal information service ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
polar regions مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
getter گیرنده
sensor گیرنده
recipients گیرنده
grantee گیرنده
recipient گیرنده
assignee گیرنده
receptor گیرنده
adopter گیرنده
accipient گیرنده
receptors گیرنده
catcher گیرنده
consignee گیرنده
touching گیرنده
acceptor گیرنده
fetching گیرنده
payee گیرنده
payees گیرنده
prehensile گیرنده
catchiest گیرنده
catchy گیرنده
prehensory گیرنده
prehensorial گیرنده
addressees گیرنده
barrage reception سد گیرنده
addressee گیرنده
catchier گیرنده
receiver گیرنده
reciptacle گیرنده
reciever گیرنده
receivers گیرنده
transceiver فرستنده و گیرنده
revenger انتقام گیرنده
transreceiver فرستنده و گیرنده
transferee تحویل گیرنده
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
cessionary انتقال گیرنده
cell receptor گیرنده سلولی
single circuit receiver گیرنده یک مداره
sound probe گیرنده صوتی
television receiver گیرنده تلویزیونی
thermoreceptor گیرنده دمایی
tither عشر گیرنده
tube receiver گیرنده لامپی
catch of guage گیرنده بارانسنج
amateur receiver گیرنده اماتور
acceptor level تراز گیرنده
bribee رشوه گیرنده
beat receiver گیرنده تداخلی
transferee انتقال گیرنده
baroreceptor گیرنده فشار
bailee تحویل گیرنده
two valve receiver گیرنده دو لامپی
volumetric receptor گیرنده حجمی
auto radio گیرنده اتومبیل
clocker گیرنده وقت
loanee وام گیرنده
pawnee رهن گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
fondler اغوش گیرنده
feoffee گیرنده تیول
exteroceptor گیرنده برونی
iterant ازسر گیرنده
exempted , adressee گیرنده استثنایی
interoceptor گیرنده درونی
grabber hand دست گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
grantee انتقال گیرنده
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
itching palm دست گیرنده
mortgagee رهن گیرنده
inductance گیرنده انرژی
nociceptor گیرنده درد
high fidelity receiver گیرنده رابط
opiate receptor گیرنده افیونی
interoceptor گیرنده احشایی
offtake canal کانال گیرنده
enteroceptor گیرنده درونی
proprioceptor گیرنده عضلانی
radio receiver گیرنده رادیویی
receiving antenna انتن گیرنده
concluder نتیجه گیرنده
receiving set دستگاه گیرنده
communication receiver گیرنده مخابرات
receiving set گیرنده رادیویی
consignee گیرنده امانت
crystal set گیرنده اشکارساز
pledgee رهن گیرنده
enteroceptor گیرنده احشایی
donee هبه گیرنده
donee گیرنده هدیه
donee گیرنده هبه
distilling receiver گیرنده تقطیر
distance receptor گیرنده دوربرد
decision maker تصمیم گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
jam سد گیرنده پاس
receiver دستگاه گیرنده
trainees تعلیم گیرنده
payee گیرنده وجه
payees گیرنده وجه
borrower وام گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
borrower قرض گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
decreasing نقصان گیرنده
jams سد گیرنده پاس
jammed سد گیرنده پاس
prepossessing گیرنده جالب
comprehensive فرا گیرنده
receivers فرف گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
receivers دستگاه گیرنده
receiver فرف گیرنده
determiner تصمیم گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
strikingly موثر گیرنده
striking موثر گیرنده
borrowers قرض گیرنده
borrowers وام گیرنده
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
receiver output volume شدت صوت گیرنده
feoffee زعیم انتقال گیرنده
donee country کشور کمک گیرنده
determinant تصمیم گیرنده عاجز
determinants تصمیم گیرنده عاجز
platform رسانگر حامل گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
receiver gating ولت افزایی گیرنده
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
periclinal ازهمه سو شیب گیرنده
pressure points نقطههای گیرنده فشار
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
marginal borrower وام گیرنده نهائی
long wave receiver گیرنده موج بلند
iterative ازسر گیرنده تکراری
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
zero beat تنظیم موج گیرنده
receptor ستاره مساعد گیرنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com