Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (8 milliseconds)
English
Persian
windfall gains
منافع باد اورده
Other Matches
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
drift ice
یخ اب اورده
begot
اورده
supplementary
هم اورده
waterborne
اب اورده
capital stock
اورده
driftwood
چوب اب اورده
wind borne
باد اورده
new fledged
تازه پر در اورده
flotsam
کالای اب اورده
brought
اورده شده
the story goes
اورده اند
supplementary
تکمیلی پس اورده
the veins and arteries
اورده وشرایین
pit run earth
خاک هم اورده
pit run material
خاک هم اورده
pit run gravel
هم اورده شنی
quarry run rockfill
هم اورده سنگریز
interjectory
در میان اورده
unearned income
درامد باد اورده
windfall profits
سود باد اورده
loess
خاک باد اورده
granulet
گوشت نوبالا اورده
spindrift
برف یا غبارباد اورده
driftage
چیزباداورده یا اب اورده راندگی
windfall income
درامد باد اورده
crusher run material
هم اورده سنگ شکن
windfall loss
زیان باد اورده
drift
توده باد اورده
drifted
توده باد اورده
drifting
توده باد اورده
drifts
توده باد اورده
waveson
اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
the people pressed in
مردم زور اورده داخل شدند
revenue
منافع
earnings
منافع
perquisites
منافع
perquisite
منافع
tempered steel
فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
fictitious dividens
منافع موهوم
fictious dividened
منافع موهوم
pure interest
منافع خالص
public interest
منافع عامه
harmony of interests
هماهنگی منافع
vested interests
منافع مقرره
harmony of interests
سازگاری منافع
public interest
منافع عمومی
union
اشتراک منافع
public benefits
منافع عمومی
private benefits
منافع خصوصی
conflict of interest
برخورد منافع
mutual interests
منافع مشترک
unions
اشتراک منافع
vested interest
منافع مقرره
benefit spillovers
نشر منافع
tangible benefits
منافع مرئی
class interests
منافع طبقاتی
conflict of interest
تضاد منافع
spillover benefits
منافع خارجی
net benefits
منافع خالص
windfall gains
منافع اتفاقی
capital gains
منافع سرمایهای
economic interest
منافع اقتصادی
separable accretions and benefits
نمائات و منافع منفصله
undistributed earnings
منافع تقسیم نشده
self regard
حفظ منافع شخصی
social security benefits
منافع تامین اجتماعی
valuation of benefits
ارزش گذاری منافع
undistributed earnings
منافع توزیع نشده
vesture
منافع و نمائات زمین
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
rent
مال الاجاره منافع
emblements
منافع حاصله از زمین
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
solidarity
اشتراک منافع ومسئولیتها
he rode me off on a side issue
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
split infinitive
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitives
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
explees
اجاره بها یا منافع زمین
the profits and accretions which are an
منافع و نمائات متصله مال
emblements
منافع حاصله اززمین مزروعی
tangible benefits
منافع مشهود فواید عینی
it is p to our interests
برای منافع مازیان اوراست
original and derivative estate
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
measurement of benefits and costs
اندازه گیری منافع و هزینه ها
galantine
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
p&l club
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
profits a prendre
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
apportionment
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
acquest
مال بدست اورده ازدسترنج یا بخشش مال غیرموروثی
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
cadenza
اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
cadenzas
اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
terming
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
light come light g
باد اورده را باد
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com