Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
undistributed earnings
منافع توزیع نشده
Other Matches
undistributed earnings
منافع تقسیم نشده
unissued
<adj.>
توزیع نشده
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
perquisite
منافع
perquisites
منافع
earnings
منافع
revenue
منافع
windfall gains
منافع اتفاقی
public benefits
منافع عمومی
private benefits
منافع خصوصی
net benefits
منافع خالص
mutual interests
منافع مشترک
class interests
منافع طبقاتی
public interest
منافع عمومی
spillover benefits
منافع خارجی
economic interest
منافع اقتصادی
conflict of interest
برخورد منافع
conflict of interest
تضاد منافع
capital gains
منافع سرمایهای
vested interest
منافع مقرره
vested interests
منافع مقرره
benefit spillovers
نشر منافع
pure interest
منافع خالص
unions
اشتراک منافع
public interest
منافع عامه
harmony of interests
سازگاری منافع
harmony of interests
هماهنگی منافع
fictitious dividens
منافع موهوم
fictious dividened
منافع موهوم
tangible benefits
منافع مرئی
union
اشتراک منافع
social security benefits
منافع تامین اجتماعی
separable accretions and benefits
نمائات و منافع منفصله
self regard
حفظ منافع شخصی
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
windfall gains
منافع باد اورده
vesture
منافع و نمائات زمین
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
rent
مال الاجاره منافع
emblements
منافع حاصله از زمین
valuation of benefits
ارزش گذاری منافع
solidarity
اشتراک منافع ومسئولیتها
it is p to our interests
برای منافع مازیان اوراست
measurement of benefits and costs
اندازه گیری منافع و هزینه ها
the profits and accretions which are an
منافع و نمائات متصله مال
original and derivative estate
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
explees
اجاره بها یا منافع زمین
emblements
منافع حاصله اززمین مزروعی
tangible benefits
منافع مشهود فواید عینی
incomplete
انجام نشده پر نشده
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
p&l club
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
profits a prendre
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
apportionment
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
distribution
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
distributions
توزیع
allotment
توزیع
dissemination
توزیع
allotments
توزیع
issued
توزیع
issue
توزیع
issues
توزیع
dispensation
توزیع
repartition
توزیع
dispensations
توزیع
t distribution
توزیع تی
distribution
توزیع
marketing
توزیع
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
administer
توزیع کردن
administered
توزیع کردن
administering
توزیع کردن
administers
توزیع کردن
energy distribution
توزیع انرژی
distribution of wealth
توزیع ثروت
distributivity
توزیع پذیری
wealth distribution
توزیع ثروت
income distribution
توزیع درامد
distribution panel
تابلوی توزیع
distribution ratio
نسبت توزیع
distribution system
شبکه توزیع
distribution time
زمان توزیع
distributively
بشکل توزیع
distribution system
سیستم توزیع
equalizing basin
حوضچه توزیع اب
exponential distribution
توزیع نمایی
distribute
توزیع کردن
gauaaian distribution
توزیع گوسی
gaussian distribution
توزیع نرمال
distributes
توزیع کردن
indistributable
غیرقابل توزیع
distributing
توزیع کردن
functional distribution
توزیع اساسی
fire distribution
توزیع اتش
fixed system
توزیع ثابت اب
frequency distribution
توزیع فراوانی
frequency distribution
توزیع بسامد
distribution of income
توزیع درامد
angular distribution
توزیع زاویهای
distributors
توزیع کننده
distributor
توزیع کننده
binomial distribution
توزیع دو جملهای
arrengement of the reonforcement
توزیع اماتور
basic of issue
مبنای توزیع
generalized function
توزیع
[ریاضی]
Distribution
توزیع
[ریاضی]
bernoulli distribution
توزیع برنولی
boltzmann distribution
توزیع بولتزمن
hypergeometric distribution
توزیع فراهندسی
dispensator
توزیع کننده
distributable
قابل توزیع
distributing point
نقطه توزیع
distribution curve
منحنی توزیع
distribution factor
ضریب توزیع
distribution factors
ضرایب توزیع
distribution free
نابسته به توزیع
distribution function
تابع توزیع
demotic distribution
توزیع جمعیت
decile
توزیع دهگانه
bose distribution
توزیع بوز
distributed
توزیع شده
canonical distribution
توزیع بندادی
chi square distribution
توزیع مربع خی
continuous distributions
توزیع پیوسته
cost of distribution
هزینه توزیع
cumulative distribution
توزیع تجمعی
dealing arrangments
نحوه توزیع
distribution law
قانون توزیع
issue commissary
مسئول توزیع
probability distribution
توزیع احتمال
dispatches
توزیع امکانات
dispatched
توزیع امکانات
optimal distribution
توزیع ایده ال
issue
توزیع کردن
allotment
تخصیص توزیع
dispatch
توزیع امکانات
allotments
تخصیص توزیع
the two o'clock d.
توزیع ساعت دو
despatching
توزیع امکانات
table of distribution
جدول توزیع
optimal distribution
توزیع بهینه
normalized distribution
توزیع بهنجار
normal plane
توزیع نرمال
qualitative distribution
توزیع کیفی
trade channel
مجرای توزیع
pareto distribution
توزیع پاراتو
issued
توزیع کردن
uniform distribution
توزیع یکنواخت
unfair distribution
توزیع ناعادلانه
issues
توزیع کردن
redistribution
توزیع مجدد
truncated distribution
توزیع ناقص
unit of issue
واحد توزیع
unit of issue
مبنای توزیع
population distribution
توزیع جمعیت
Excess Distribution
توزیع فراوانی
poisson distribution
توزیع پواسون
poissan distribution
توزیع پواسن
planck distribution
توزیع پلانک
random distribution
توزیع بی نظم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com