Dictiornary-Farsi | منبت کاری صدفی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
coquillage	منبت کاری صدفی


Other Matches

stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
turnery	منبت کاری
fret	منبت کاری
wood carving	منبت کاری
pique	منبت کاری
marquetery	منبت کاری
fretwork	منبت کاری
fretwork	منبت کاری
frette	منبت کاری
splays	منبت کاری کردن
purfle	منبت کاری کردن
splaying	منبت کاری کردن
scroll saw	اره منبت کاری
splayed	منبت کاری کردن
splay	منبت کاری کردن
fret saw	اره منبت کاری
fretsaw	اره منبت کاری
inlaid	منبت کاری شده
xylography	منبت کاری روی چوب
xylograph	منبت کاری روی چوب
boss formerly boce	[بلوک منبت کاری شده برجسته]
scrimshaw	اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
parquetry	منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف
intarsia	منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
veiner	اسکنه منبت کاری روی چوب بشکل حرف v
arabesque	منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
jigsaw	اره منبت کاری اره مویی
jigsaws	اره منبت کاری اره مویی
conchoidal	صدفی
nacreous	صدفی
shelly	صدفی
testaceous	صدفی
testacean	صدفی
coquillage	تزئین صدفی
Seashell	رنگ صدفی
accidentalism	فلسفه صدفی
shell lime	سنگ اهک صدفی
hard clam	حلزون دارای کفههای صدفی سخت
embossing	منبت
raised work	منبت
embosser	منبت کار
tersellated	منبت نما
wood carver	منبت کار
wood cutter	هیزم شکن باصمه کارچوب چوب تراش منبت کار
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
woodcutter	باسمه کار چوب منبت کار
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
malfunctions	کژ کاری
intent on doing anything	کاری
malfunction	کژ کاری
feckful	کاری
curry powders	کاری
impotency	کاری
curry	کاری
curries	کاری
flower piece	گل کاری
currie	کاری
malfunctioned	کژ کاری
curry powder	کاری
hypofunction	کم کاری
plastering	گچ کاری
inaction	بی کاری
plasterwork	گچ کاری
effective	کاری
parget	گچ کاری
under employment	کم کاری
impotence	کاری
active	کاری
electroplating	اب کاری
slobbery	تف کاری
latticework	شبکه کاری
extravagantly	با افراط کاری
boo boo	اشتباه کاری
illuminations	تذهیب کاری
decorations	زینت کاری
decoration	زینت کاری
metallurgy	فلز کاری
by way of reciprocation	به جای [کاری]
brick work	سفت کاری
plumbing	سرب کاری
acting	فعال کاری
in return	به جای [کاری]
squalor	کثافت کاری
mining	معدن کاری
argentation	نقره کاری
anaplasty	پیوند کاری
an active remedy	درمان کاری
energetic	جدی کاری
brocade	زری کاری
touch off <idiom>	شروع کاری
an active man	مرد کاری
active cell	خانه کاری
acrography	گچ کاری برجسته
misconduct	خلاف کاری
in return	در تلافی [کاری]
by way of reciprocation	در تلافی [کاری]
illumination	تذهیب کاری
blindage	صیقل کاری
lubrication	روغن کاری
workbenches	محیط کاری
workbench	محیط کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
afforestation	جنگل کاری
frustrating	بدل کاری
to be up to the task [to be equal to something] <idiom>	از پس کاری برآمدن
welding	جوش کاری
drilling	مته کاری
joinery	نازک کاری
farming	اجاره کاری
compounding	امیزه کاری
workstations	ایستگاه کاری
workstation	ایستگاه کاری
punching	منگنه کاری
frustrates	بدل کاری
frustrate	بدل کاری
extrudes	چکش کاری
extruded	چکش کاری
glazing	شیشه کاری
cementation	سیمان کاری
elegance	ریزه کاری
extrude	چکش کاری
metalwork	فلز کاری
burnishing	پرداخت کاری
brickwork	سفت کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
by way of reciprocation	درعوض [کاری]
in return	درعوض [کاری]
plating	روکش کاری
burnishing	صیقل کاری
brick work	اجر کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
masonery	سنگ کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
meshwork	شبکه کاری
misprision	خلاف کاری
molding operation	فرم کاری
molding operation	قالب کاری
mosaic work	موزائیک کاری
negativism	منفی کاری
neglectfulness	غفلت کاری
ultraism	افراط کاری
turnery	تراش کاری
parquetry	موزاییک کاری
marquetery	خاتم کاری
marbling	مرمر کاری
maleficence	تبه کاری
working storage	انباره کاری
lattice work	شبکه کاری
latticing	شبکه کاری
lay off	فصل کم کاری
working storage	حافظه کاری
lead work	سرب کاری
working set	مجموعه کاری
workgroup	گروه کاری
lighterage	دوبه کاری
work year	سال کاری
work area	ناحیه کاری
malefaction	تبه کاری
patchery	وصله کاری
perfidiousness	خیانت کاری
trephine	مته کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
sinfulness	خطا کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
tinwork	قلع کاری
stalactite work	مقرنس کاری
stannary	قلع کاری
steelwork	فولاد کاری
the needful	اصل کاری
stonemasonry	سنگ کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
scabbing	تیشه کاری
roughening by picking	تیشه کاری
rice field	برنج کاری
trephination	مته کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
treacherousness	خیانت کاری
toryism	محافظه کاری
pomiculture	میوه کاری
tongue lash	فحش کاری
probationership	ازمایش کاری
purview of an occupation	حدود کاری