English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
English Persian
porrect منبسط کردن ارائه دادن
Other Matches
expand منبسط کردن توسعه دادن
expands منبسط کردن توسعه دادن
expanding منبسط کردن توسعه دادن
expand منبسط شدن منبسط کردن
expands منبسط شدن منبسط کردن
expanding منبسط شدن منبسط کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
render ارائه دادن ترجمه کردن
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
to put in منصوب کردن ارائه دادن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
presented ارائه دادن
put in ارائه دادن
knuckle under <idiom> ارائه دادن
tendering ارائه دادن
presenting ارائه دادن
bring forward ارائه دادن
produces ارائه دادن
hold forth ارائه دادن
produced ارائه دادن
produce ارائه دادن
give ارائه دادن
presents ارائه دادن
giving ارائه دادن
tendered ارائه دادن
misrepresentation بد ارائه دادن
tender ارائه دادن
gives ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
present ارائه دادن
extending منبسط کردن
extends منبسط کردن
explode منبسط کردن
rarify منبسط کردن
rarefy منبسط کردن
extend منبسط کردن
exploding منبسط کردن
explodes منبسط کردن
exploded منبسط کردن
forthcoming اماده ارائه دادن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
putting ارائه یا توضیح دادن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
puts ارائه یا توضیح دادن
put ارائه یا توضیح دادن
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
stretch منبسط کردن کش امدن
stretched منبسط کردن کش امدن
stretches منبسط کردن کش امدن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
let off <idiom> خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
represent ارائه کردن
represented ارائه کردن
represents ارائه کردن
lead proof ارائه دلیل کردن
producing اقامه ارائه کردن
forthcomming اماده برای ارائه کردن
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
prolate منبسط
distent منبسط
trig منبسط
patulous منبسط پهن
expanded منبسط شده
stretches منبسط شدن
expander منبسط کننده
stretched منبسط شدن
stretch منبسط شدن
upstroke خط منبسط بطرف بالا
cellular expanded بتن با حفره منبسط
porrect پهن شده منبسط
artificial expended clay رس منبسط شده مصنوعی
volume expander منبسط کننده دینامیکی
extensor عضلهء منبسط ماهیچهء بازکننده
extensible منبسط شدنی توسعه پذیر
disciplining نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
to depict somebody or something [as something] کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
k display ارائه کی
d display ارائه دی
displays ارائه
l scan ارائه ال
l display ارائه ال
k scan ارائه کی
range bearing display ارائه بی
m scan ارائه ام
f scan ارائه اف
f display ارائه اف
ppi scan ارائه پی پی ای
displaying ارائه
n scan ارائه ان
production ارائه
j scan ارائه جی
j display ارائه جی
g scan ارائه جی
g display ارائه جی
h scan ارائه اچ
h display ارائه اچ
adductor ارائه
presentment ارائه
m display ارائه ام
productions ارائه
displayed ارائه
d scan ارائه دی
display ارائه
representation ارائه
p display ارائه پی
n display ارائه ان
representations ارائه
exhibition ارائه
exposal ارائه
exhibitions ارائه
exposure ارائه
exposures ارائه
presentation ارائه
c scan ارائه سی
b scan ارائه ب
c display ارائه سی
shew ارائه
offering ارائه
b display ارائه ب
p scan ارائه پی
presentations ارائه
conduct هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
presentations ارائه عرضه
productions ارائه ساخت
presentation ارائه عرضه
showing ارائه اشکارسازی
profert ارائه سند
showings ارائه اشکارسازی
offers پیشکش ارائه
renderable قابل ارائه
production ارائه ساخت
renderer ارائه دهنده
misrepresentation بد ارائه نمودن
shows ارائه نمایش
show ارائه نمایش
showed ارائه نمایش
offer پیشکش ارائه
offered پیشکش ارائه
presentability قابلیت ارائه
to picture شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
probation ارائه مدرک ودلیل
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
presenting bank بانک ارائه کننده
documentation ارائه اسناد یا مدارک
probational ارائه مدرک ودلیل
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
sidekicks تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekick تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com