English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
information source منبع اطلاعات
Search result with all words
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
Other Matches
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source منبع خطی منبع شبکه
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
cistern منبع
supplying منبع
head spring منبع
supply منبع
supplied منبع
resourc منبع
fountain منبع
receptacles منبع
receptacle منبع
cisterns منبع اب
cisterns منبع
hotbeds منبع
hotbed منبع
pools منبع
pooled منبع
pool منبع
reference منبع
origin منبع
origins منبع
fount منبع
water supply منبع اب
water supplies منبع اب
resource منبع
fountains منبع
references منبع
source code کد منبع
source منبع
wellspring منبع
cistern منبع اب
water system منبع اب
rootstock منبع
small reservoir at well top منبع
fountainhead منبع خبر
current supply منبع جریان
cooling water supply منبع اب سرد
cold water supply منبع ابسرد
cold body منبع سرد
light source منبع نور
source register ثبات منبع
source routine روال منبع
store of value منبع ارزش
excitation source منبع برانگیختگی
data source منبع داده
electron emitter منبع الکترون
source listing لیست منبع
elevated tanke منبع اب هوائی
elevator boot منبع بالابر
energizer منبع انرژی
source of power منبع قدرت
source of power منبع انرژی
source program برنامه منبع
energy supply منبع انرژی
attack origine محل یا منبع تک
system resource منبع سیستم
mine منبع مامن
source document سند منبع
source منبع برق
authority منبع موثق
noises منبع تغذیه
noise منبع تغذیه
source منبع منشاء
word of mouth <idiom> از منبع موثق
mined منبع مامن
mines منبع مامن
aliunde از منبع دیگر
agency of communications منبع ارتباط
thermal reservoir منبع گرمایی
thermal reservoir منبع گرما
voltage source منبع ولتاژ
voltage source منبع قدرت
resource منبع ممر
voltage source منبع الکتریسیته
wellhead منبع چشمه
resource sharing اشتراک منبع
lighting source منبع روشنایی
second source منبع دوم
radiation source منبع تشعشع
magnetic storage منبع مغناطیسی
power supply منبع انرژی
mains supply منبع شبکه
message source منبع پیام
source data دادههای منبع
neutron source منبع نوترون
power source منبع قدرت
source computer کامپیوتر منبع
power supplay منبع قدرت
power supplay منبع تغذیه
power supply منبع تغذیه
resource allocation اختصاص منبع
light point منبع روشنایی
isogenous دارای یک منبع
incandescent source منبع ملتهب
image source منبع تصویر
source language زبان منبع
illuminant منبع نور
heat supply منبع حرارتی
resource management مدیریت منبع
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
original منبع سرچشمه
originals منبع سرچشمه
resource file فایل منبع
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
site of the find منبع [باستان شناسی]
cisterns حوضچه ارامش منبع
power supply cable کابل منبع تغذیه
switched قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
turn off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
switch قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
power supply cable کابل منبع قدرت
cistern حوضچه ارامش منبع
radix پایه منبع اصلی
authority منبع صحیح و موثق
motor منبع نیروی مکانیکی
motor- منبع نیروی مکانیکی
motored منبع نیروی مکانیکی
motors منبع نیروی مکانیکی
gravy train منبع در امد نامشروع
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
gravy trains منبع در امد نامشروع
turn-off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs قط ع منبع تغذیه یک ماشین
power supply switch کلید منبع تغذیه
welding source منبع جریان جوش
cash cow <idiom> منبع خوبی از پول
switches قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
goldmines منبع در آمد سرشار
magnetic tape store منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
magnetic store حافظه یا منبع مغناطیسی
magnetic energy storage منبع انرژی مغناطیسی
low voltage supply منبع فشار ضعیف
low frequency source منبع فرکانس پایین
candlepower شدت نور یک منبع
light source colour رنگ منبع نور
archeological site منبع [باستان شناسی]
internal power supply منبع تغذیه داخلی
line source منبع خطی شکل
source listing لیست برداری منبع
electronic power supply منبع تغذیه الکترونیکی
adscititious دارای منبع خارجی
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
voltage source منبع فشار الکتریکی
source data automation خودکاری داده منبع
provenance منبع [باستان شناسی]
bonanza منبع عایدی مهم
non renewable resource منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource منبع بازگشت ناپذیر
bonanzas منبع عایدی مهم
x ray source منبع اشعه رونتگن
goldmine منبع در آمد سرشار
mechanical energy reservoir منبع انرژی الکتریکی
lay in <idiom> ذخیره منبع وموجودی چیزی
ghost signals علایم راداری بدون منبع
source data automation کنترل خودکار داده منبع
mains power supply unit واحد منبع تغذیه شبکه
uninterruptable power supply منبع تغذیه وقفه ناپذیر
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
gravy train منبع درامد بدون زحمت
mains electricity منبع الکتریسیته محلی مشتریان
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
gravy trains منبع درامد بدون زحمت
powered توقف منبع تغذیه الکتریکی
symbolically نوشتن برنامه به زبان منبع
powers توقف منبع تغذیه الکتریکی
symbolic نوشتن برنامه به زبان منبع
powering توقف منبع تغذیه الکتریکی
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
switches یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com