Dictiornary-Farsi | منبع تجدید ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
non renewable resource	منبع تجدید ناپذیر


Other Matches

non renewable resource	منبع بازگشت ناپذیر
uninterruptable power supply	منبع تغذیه وقفه ناپذیر
renewable resources	منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
ups	منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply	منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
rally	تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies	تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied	تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
deadlock	موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source	منبع خطی منبع شبکه
resupply	تجدید اماد تجدید تدارکات
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
fount	منبع
supplying	منبع
supply	منبع
small reservoir at well top	منبع
supplied	منبع
rootstock	منبع
cistern	منبع
cistern	منبع اب
receptacles	منبع
receptacle	منبع
resourc	منبع
resource	منبع
head spring	منبع
hotbeds	منبع
hotbed	منبع
water supplies	منبع اب
water supply	منبع اب
wellspring	منبع
pools	منبع
cisterns	منبع
fountain	منبع
references	منبع
cisterns	منبع اب
reference	منبع
origins	منبع
source	منبع
fountains	منبع
origin	منبع
pooled	منبع
pool	منبع
source code	کد منبع
water system	منبع اب
revival	تجدید
renewal	تجدید
review	تجدید
revivals	تجدید
refreshes	تجدید
refresh	تجدید
refreshed	تجدید
inappeasable	ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
recrudescence	تجدید
watertight	اب ناپذیر
renews	تجدید
renewing	تجدید
renew	تجدید
neogenesis	تجدید
turnover	تجدید
anabiosis	تجدید
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
instauration	تجدید
reviewing	تجدید
renewals	تجدید
reviews	تجدید
repetitions	تجدید
imperviable	نم ناپذیر
reviewed	تجدید
repetition	تجدید
power source	منبع قدرت
authority	منبع موثق
resource allocation	اختصاص منبع
noises	منبع تغذیه
source of power	منبع قدرت
source listing	لیست منبع
power supplay	منبع تغذیه
resource file	فایل منبع
source of power	منبع انرژی
source program	برنامه منبع
power supply	منبع انرژی
noise	منبع تغذیه
power supplay	منبع قدرت
source register	ثبات منبع
source routine	روال منبع
resource management	مدیریت منبع
message source	منبع پیام
source computer	کامپیوتر منبع
source data	دادههای منبع
source document	سند منبع
information source	منبع اطلاعات
power supply	منبع تغذیه
resource sharing	اشتراک منبع
isogenous	دارای یک منبع
light source	منبع نور
lighting source	منبع روشنایی
magnetic storage	منبع مغناطیسی
mains supply	منبع شبکه
radiation source	منبع تشعشع
light point	منبع روشنایی
source language	زبان منبع
neutron source	منبع نوترون
second source	منبع دوم
elevator boot	منبع بالابر
heat supply	منبع حرارتی
illuminant	منبع نور
aliunde	از منبع دیگر
data source	منبع داده
attack origine	محل یا منبع تک
current supply	منبع جریان
cooling water supply	منبع اب سرد
word of mouth <idiom>	از منبع موثق
agency of communications	منبع ارتباط
electron emitter	منبع الکترون
energizer	منبع انرژی
energy supply	منبع انرژی
excitation source	منبع برانگیختگی
elevated tanke	منبع اب هوائی
resource	منبع ممر
fountainhead	منبع خبر
grid bias supply	منبع ولتاژشبکه
originals	منبع سرچشمه
mines	منبع مامن
original	منبع سرچشمه
mined	منبع مامن
mine	منبع مامن
source	منبع منشاء
cold water supply	منبع ابسرد
incandescent source	منبع ملتهب
store of value	منبع ارزش
thermal reservoir	منبع گرما
source	منبع برق
voltage source	منبع ولتاژ
voltage source	منبع قدرت
voltage source	منبع الکتریسیته
image source	منبع تصویر
wellhead	منبع چشمه
thermal reservoir	منبع گرمایی
system resource	منبع سیستم
cold body	منبع سرد
rebuilds	تجدید ساخت
renew	تجدید کردن
ireversible	تغییر ناپذیر
renewing	تجدید کردن
revisionist	تجدید نظرخواه
reinforcement	تجدید قوا
instaurator	تجدید کننده
insusceptible	تایید ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
rebirth	تجدید حیات
reproduction	تجدید چاپ
reproductions	تجدید چاپ
renews	تجدید کردن
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
nonrecurring	تجدید نشدنی
revise	تجدید نظر
reorganization	تجدید سازمان
beyond bearing	تحمل ناپذیر
revises	تجدید نظر
it is not subject to review	تجدید نظر
non descript	وصف ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
indescribable	وصف ناپذیر
infallible	لغزش ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
rebuild	تجدید ساخت
achromic	رنگ ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
revising	تجدید نظر
immitigable	تخفیف ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
reconditioning	تجدید امادگی
incommutable	استحاله ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
reconstructions	تجدید بنا
irreparable	جبران ناپذیر