English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
radiation source منبع تشعشع
Other Matches
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source منبع خطی منبع شبکه
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
emissions تشعشع
emission تشعشع
radiation تشعشع
antiradiation ضد تشعشع
flash تشعشع
luminance تشعشع
radiational تشعشع
flashed تشعشع
total radiation تشعشع کل
flashes تشعشع
radiacmeter تشعشع سنج
emitter تشعشع کننده
radiancy تابندگی تشعشع
fluorescent radiation تشعشع فلورسنت
glary دارای تشعشع
induced radiation تشعشع القایی
radiation loss تلف تشعشع
radiation تشعشع اتمی
auras تشعشع نورانی
aura تشعشع نورانی
refulgence جلال تشعشع
radioscopy تشعشع سنجی
intensity of radiation شدت تشعشع
emit تشعشع کردن
emits تشعشع کردن
emitted تشعشع کردن
emitting تشعشع کردن
radiometer تشعشع سنج
radiation pressure فشار تشعشع
x irradiation تشعشع رونتگن
fluorescence تشعشع ماهتابی
electronic radiation تشعشع الکترونی
corpuscular radiation تشعشع ذرهای
ray تشعشع داشتن
prompt radiation تشعشع کامل
radiance تابندگی تشعشع
dosimeter تشعشع سنج
ray روشنایی تشعشع
thermal radiation تشعشع حرارتی
scattered radiation تشعشع پراکنده
nuclear radiation تشعشع هستهای
radiator تشعشع کننده
radiators تشعشع کننده
space radiation تشعشع رادیویی
neutron radiation تشعشع نوترونی
radiantly تشعشع بطورمنشعب
cosmic rays تشعشع کاسمیک
radio active دارای تشعشع اتمی
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
x radiation تشعشع اشعه مجهول
background count عکس العمل تشعشع
directive radiation تشعشع جهت دار
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
radiant تشعشع کننده حرارتی
radiation intensity شدت تشعشع اتمی
magnetic dipole radiation تشعشع دوقطبی مغناطیسی
fluorescent لامپ مهتابی دارای تشعشع
radiological رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
glare تابش خیره کننده تشعشع
glared تابش خیره کننده تشعشع
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
candescent دارای تشعشع یاگرمای شدید
glares تابش خیره کننده تشعشع
solar flare تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
roentgen واحد سنجش تشعشع اتمی
isodose rate خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
emissivity قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
phosphorism مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
luminous flux جریان تشعشع در طول موج مریی
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
rem مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
cisterns منبع
fount منبع
water supply منبع اب
resource منبع
water supplies منبع اب
receptacle منبع
cistern منبع
cistern منبع اب
fountain منبع
origins منبع
origin منبع
head spring منبع
cisterns منبع اب
fountains منبع
source code کد منبع
pool منبع
references منبع
reference منبع
wellspring منبع
rootstock منبع
water system منبع اب
supplied منبع
supply منبع
supplying منبع
small reservoir at well top منبع
pooled منبع
pools منبع
resourc منبع
source منبع
receptacles منبع
hotbed منبع
hotbeds منبع
word of mouth <idiom> از منبع موثق
thermal reservoir منبع گرمایی
elevated tanke منبع اب هوائی
elevator boot منبع بالابر
system resource منبع سیستم
store of value منبع ارزش
source routine روال منبع
source register ثبات منبع
source program برنامه منبع
source of power منبع انرژی
thermal reservoir منبع گرما
voltage source منبع قدرت
cooling water supply منبع اب سرد
cold body منبع سرد
current supply منبع جریان
voltage source منبع الکتریسیته
cold water supply منبع ابسرد
data source منبع داده
wellhead منبع چشمه
attack origine محل یا منبع تک
electron emitter منبع الکترون
source of power منبع قدرت
source listing لیست منبع
image source منبع تصویر
incandescent source منبع ملتهب
aliunde از منبع دیگر
information source منبع اطلاعات
power supplay منبع تغذیه
isogenous دارای یک منبع
light point منبع روشنایی
light source منبع نور
lighting source منبع روشنایی
magnetic storage منبع مغناطیسی
mains supply منبع شبکه
message source منبع پیام
neutron source منبع نوترون
power supply منبع انرژی
power supply منبع تغذیه
power source منبع قدرت
resource allocation اختصاص منبع
resource file فایل منبع
energizer منبع انرژی
energy supply منبع انرژی
excitation source منبع برانگیختگی
source language زبان منبع
fountainhead منبع خبر
source document سند منبع
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
source data دادههای منبع
voltage source منبع ولتاژ
source computer کامپیوتر منبع
heat supply منبع حرارتی
illuminant منبع نور
second source منبع دوم
resource sharing اشتراک منبع
resource management مدیریت منبع
power supplay منبع قدرت
source منبع منشاء
original منبع سرچشمه
originals منبع سرچشمه
noises منبع تغذیه
mines منبع مامن
mined منبع مامن
mine منبع مامن
source منبع برق
authority منبع موثق
resource منبع ممر
agency of communications منبع ارتباط
noise منبع تغذیه
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
mechanical energy reservoir منبع انرژی الکتریکی
magnetic tape store منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
magnetic store حافظه یا منبع مغناطیسی
motors منبع نیروی مکانیکی
non renewable resource منبع تجدید ناپذیر
magnetic energy storage منبع انرژی مغناطیسی
gravy train منبع در امد نامشروع
turn-offs قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
internal power supply منبع تغذیه داخلی
turn off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com