Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (5 milliseconds)
English
Persian
power source
منبع قدرت
power supplay
منبع قدرت
source of power
منبع قدرت
voltage source
منبع قدرت
Search result with all words
intensity
اندازه گیری قدرت سیگنال یا شدت نور منبع نور
emergency power supply
منبع قدرت اضطراری
power supply cable
کابل منبع قدرت
Other Matches
ups
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source
منبع خطی منبع شبکه
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
wellspring
منبع
water system
منبع اب
supplying
منبع
resource
منبع
source code
کد منبع
small reservoir at well top
منبع
rootstock
منبع
resourc
منبع
reference
منبع
references
منبع
pool
منبع
pools
منبع
hotbed
منبع
hotbeds
منبع
head spring
منبع
supply
منبع
origin
منبع
cistern
منبع اب
cisterns
منبع
cisterns
منبع اب
receptacle
منبع
receptacles
منبع
fountains
منبع
fountain
منبع
source
منبع
origins
منبع
cistern
منبع
pooled
منبع
water supply
منبع اب
supplied
منبع
water supplies
منبع اب
fount
منبع
source document
سند منبع
radiation source
منبع تشعشع
data source
منبع داده
electron emitter
منبع الکترون
power supply
منبع انرژی
power supply
منبع تغذیه
current supply
منبع جریان
resource allocation
اختصاص منبع
source computer
کامپیوتر منبع
cold water supply
منبع ابسرد
cooling water supply
منبع اب سرد
second source
منبع دوم
cold body
منبع سرد
attack origine
محل یا منبع تک
resource sharing
اشتراک منبع
aliunde
از منبع دیگر
resource management
مدیریت منبع
resource file
فایل منبع
authority
منبع موثق
power supplay
منبع تغذیه
resource
منبع ممر
elevated tanke
منبع اب هوائی
energy supply
منبع انرژی
light point
منبع روشنایی
agency of communications
منبع ارتباط
information source
منبع اطلاعات
incandescent source
منبع ملتهب
image source
منبع تصویر
illuminant
منبع نور
heat supply
منبع حرارتی
excitation source
منبع برانگیختگی
grid bias supply
منبع ولتاژشبکه
light source
منبع نور
lighting source
منبع روشنایی
isogenous
دارای یک منبع
elevator boot
منبع بالابر
neutron source
منبع نوترون
message source
منبع پیام
mains supply
منبع شبکه
magnetic storage
منبع مغناطیسی
energizer
منبع انرژی
noise
منبع تغذیه
noises
منبع تغذیه
source data
دادههای منبع
fountainhead
منبع خبر
wellhead
منبع چشمه
source program
برنامه منبع
thermal reservoir
منبع گرمایی
original
منبع سرچشمه
mine
منبع مامن
voltage source
منبع ولتاژ
source register
ثبات منبع
source routine
روال منبع
store of value
منبع ارزش
originals
منبع سرچشمه
system resource
منبع سیستم
word of mouth
<idiom>
از منبع موثق
mines
منبع مامن
source
منبع برق
source listing
لیست منبع
source of power
منبع انرژی
source
منبع منشاء
thermal reservoir
منبع گرما
mined
منبع مامن
source language
زبان منبع
voltage source
منبع الکتریسیته
welding source
منبع جریان جوش
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
motor
منبع نیروی مکانیکی
voltage source
منبع فشار الکتریکی
non renewable resource
منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource
منبع بازگشت ناپذیر
motored
منبع نیروی مکانیکی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
mechanical energy reservoir
منبع انرژی الکتریکی
light source colour
رنگ منبع نور
information resource management
مدیریت منبع اطلاعات
gravy trains
منبع در امد نامشروع
line source
منبع خطی شکل
magnetic energy storage
منبع انرژی مغناطیسی
low voltage supply
منبع فشار ضعیف
magnetic store
حافظه یا منبع مغناطیسی
low frequency source
منبع فرکانس پایین
internal power supply
منبع تغذیه داخلی
magnetic tape store
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
motors
منبع نیروی مکانیکی
x ray source
منبع اشعه رونتگن
goldmine
منبع در آمد سرشار
goldmines
منبع در آمد سرشار
bonanza
منبع عایدی مهم
cistern
حوضچه ارامش منبع
cisterns
حوضچه ارامش منبع
authority
منبع صحیح و موثق
site of the find
منبع
[باستان شناسی]
switch
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
resource sharing
اشتراک گذاشتن منبع
switches
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
archeological site
منبع
[باستان شناسی]
source listing
لیست برداری منبع
source data automation
خودکاری داده منبع
gravy train
منبع در امد نامشروع
provenance
منبع
[باستان شناسی]
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
candlepower
شدت نور یک منبع
adscititious
دارای منبع خارجی
turn off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
power supply cable
کابل منبع تغذیه
power supply switch
کلید منبع تغذیه
turn-offs
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
radix
پایه منبع اصلی
bonanzas
منبع عایدی مهم
lay in
<idiom>
ذخیره منبع وموجودی چیزی
aircraft battery
منبع الکتریکی برای هواپیما
gravy trains
منبع درامد بدون زحمت
gravy train
منبع درامد بدون زحمت
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
uninterruptable power supply
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
source data automation
کنترل خودکار داده منبع
symbolic
نوشتن برنامه به زبان منبع
symbolically
نوشتن برنامه به زبان منبع
powers
توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit
واحد منبع تغذیه شبکه
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
powering
توقف منبع تغذیه الکتریکی
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
powered
توقف منبع تغذیه الکتریکی
switch
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
source
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
turn on
وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
data packet
منبع ارسال سری داده در یک بسته
switches
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
read in
ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
bare base
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
powering
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
outputs
عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
sags
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
output
عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
sag
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powers
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
resource
استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
jobs
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
led
که از منبع نور LED به جای لیزر استفاده میکند
hog
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
job
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
limbers
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com