English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
mine منبع مامن
mined منبع مامن
mines منبع مامن
Other Matches
port مامن مبدا مسافرت
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source منبع خطی منبع شبکه
hotbeds منبع
hotbed منبع
head spring منبع
pooled منبع
pool منبع
source code کد منبع
small reservoir at well top منبع
rootstock منبع
resourc منبع
references منبع
reference منبع
cistern منبع اب
cistern منبع
fount منبع
cisterns منبع
cisterns منبع اب
receptacle منبع
receptacles منبع
origin منبع
origins منبع
fountain منبع
fountains منبع
resource منبع
water supplies منبع اب
water supply منبع اب
supplied منبع
water system منبع اب
supply منبع
supplying منبع
wellspring منبع
pools منبع
source منبع
cooling water supply منبع اب سرد
current supply منبع جریان
electron emitter منبع الکترون
elevated tanke منبع اب هوائی
elevator boot منبع بالابر
energizer منبع انرژی
fountainhead منبع خبر
thermal reservoir منبع گرما
energy supply منبع انرژی
excitation source منبع برانگیختگی
cold water supply منبع ابسرد
cold body منبع سرد
attack origine محل یا منبع تک
voltage source منبع ولتاژ
word of mouth <idiom> از منبع موثق
resource منبع ممر
neutron source منبع نوترون
source منبع منشاء
wellhead منبع چشمه
voltage source منبع الکتریسیته
voltage source منبع قدرت
data source منبع داده
agency of communications منبع ارتباط
aliunde از منبع دیگر
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
thermal reservoir منبع گرمایی
heat supply منبع حرارتی
resource management مدیریت منبع
resource file فایل منبع
resource allocation اختصاص منبع
source program برنامه منبع
radiation source منبع تشعشع
power supply منبع انرژی
power supply منبع تغذیه
resource sharing اشتراک منبع
source of power منبع انرژی
source document سند منبع
source data دادههای منبع
source computer کامپیوتر منبع
source listing لیست منبع
source of power منبع قدرت
second source منبع دوم
power supplay منبع تغذیه
power supplay منبع قدرت
store of value منبع ارزش
isogenous دارای یک منبع
information source منبع اطلاعات
incandescent source منبع ملتهب
image source منبع تصویر
illuminant منبع نور
system resource منبع سیستم
source routine روال منبع
light point منبع روشنایی
power source منبع قدرت
message source منبع پیام
mains supply منبع شبکه
magnetic storage منبع مغناطیسی
source register ثبات منبع
lighting source منبع روشنایی
light source منبع نور
source language زبان منبع
noise منبع تغذیه
authority منبع موثق
source منبع برق
original منبع سرچشمه
noises منبع تغذیه
originals منبع سرچشمه
motor- منبع نیروی مکانیکی
power supply cable کابل منبع قدرت
power supply cable کابل منبع تغذیه
candlepower شدت نور یک منبع
internal power supply منبع تغذیه داخلی
motors منبع نیروی مکانیکی
power supply switch کلید منبع تغذیه
bonanzas منبع عایدی مهم
bonanza منبع عایدی مهم
radix پایه منبع اصلی
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
low voltage supply منبع فشار ضعیف
motor منبع نیروی مکانیکی
provenance منبع [باستان شناسی]
authority منبع صحیح و موثق
light source colour رنگ منبع نور
line source منبع خطی شکل
low frequency source منبع فرکانس پایین
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
magnetic energy storage منبع انرژی مغناطیسی
electronic power supply منبع تغذیه الکترونیکی
magnetic store حافظه یا منبع مغناطیسی
magnetic tape store منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
mechanical energy reservoir منبع انرژی الکتریکی
non renewable resource منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource منبع بازگشت ناپذیر
source data automation خودکاری داده منبع
switches قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
gravy trains منبع در امد نامشروع
switch قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
voltage source منبع فشار الکتریکی
welding source منبع جریان جوش
x ray source منبع اشعه رونتگن
goldmine منبع در آمد سرشار
goldmines منبع در آمد سرشار
cash cow <idiom> منبع خوبی از پول
switched قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
turn off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
archeological site منبع [باستان شناسی]
site of the find منبع [باستان شناسی]
gravy train منبع در امد نامشروع
cistern حوضچه ارامش منبع
motored منبع نیروی مکانیکی
cisterns حوضچه ارامش منبع
adscititious دارای منبع خارجی
source listing لیست برداری منبع
turn-offs قط ع منبع تغذیه یک ماشین
powered توقف منبع تغذیه الکتریکی
ghost signals علایم راداری بدون منبع
symbolically نوشتن برنامه به زبان منبع
symbolic نوشتن برنامه به زبان منبع
mains electricity منبع الکتریسیته محلی مشتریان
mains power supply unit واحد منبع تغذیه شبکه
gravy train منبع درامد بدون زحمت
source data automation کنترل خودکار داده منبع
powering توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers توقف منبع تغذیه الکتریکی
gravy trains منبع درامد بدون زحمت
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
uninterruptable power supply منبع تغذیه وقفه ناپذیر
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
lay in <idiom> ذخیره منبع وموجودی چیزی
switched یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
turn on وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switch یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
source کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
switches یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
read in ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
powering خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
output عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
sags کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
bare base فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
sag کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
outputs عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
hogged برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hog برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
led که از منبع نور LED به جای لیزر استفاده میکند
resource استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
job خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
jobs خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
hogs برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
flexing سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
over voltage protection وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
p code روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
flexed سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
powers خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com