Dictiornary-Farsi | منبع منشاء | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
source	منبع منشاء


Other Matches

root of title	منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
ups	منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply	منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock	موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source	منبع خطی منبع شبکه
parent	منشاء
fountain	منشاء
fountains	منشاء
provenance	منشاء
origin	منشاء
paternity	منشاء
origins	منشاء
source	منشاء
root of title	منشاء مالکیت
germs	ریشه منشاء
germ	ریشه منشاء
data origination	سر منشاء داده ها
cause of claim	منشاء دعوی
parent	والدین منشاء
message source	منشاء پیام
fatherhood	منشاء اصل
phytogenic	دارای منشاء گیاهی
gastrogenic	دارای منشاء معدی
grass roots	اجتماع محلی منشاء
gastrogenous	دارای منشاء معدی
logos	اصل یا منشاء عقل عالم وجود
diachrony	تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
cunclude	تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
erastianism	سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
owenism	اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
invisible hand	منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
fountain	منبع
receptacles	منبع
cisterns	منبع اب
receptacle	منبع
cistern	منبع اب
origins	منبع
origin	منبع
references	منبع
reference	منبع
pool	منبع
pooled	منبع
water supply	منبع اب
water supplies	منبع اب
fount	منبع
resource	منبع
fountains	منبع
cistern	منبع
cisterns	منبع
hotbeds	منبع
hotbed	منبع
head spring	منبع
pools	منبع
source code	کد منبع
resourc	منبع
supply	منبع
water system	منبع اب
supplying	منبع
wellspring	منبع
small reservoir at well top	منبع
supplied	منبع
source	منبع
rootstock	منبع
source register	ثبات منبع
source program	برنامه منبع
source of power	منبع انرژی
source of power	منبع قدرت
source listing	لیست منبع
agency of communications	منبع ارتباط
aliunde	از منبع دیگر
source language	زبان منبع
source document	سند منبع
source routine	روال منبع
store of value	منبع ارزش
word of mouth <idiom>	از منبع موثق
wellhead	منبع چشمه
voltage source	منبع الکتریسیته
voltage source	منبع قدرت
thermal reservoir	منبع گرما
thermal reservoir	منبع گرمایی
voltage source	منبع ولتاژ
attack origine	محل یا منبع تک
system resource	منبع سیستم
resource	منبع ممر
source data	دادههای منبع
cold body	منبع سرد
illuminant	منبع نور
image source	منبع تصویر
radiation source	منبع تشعشع
incandescent source	منبع ملتهب
information source	منبع اطلاعات
power supply	منبع انرژی
power supply	منبع تغذیه
power supplay	منبع تغذیه
power source	منبع قدرت
neutron source	منبع نوترون
isogenous	دارای یک منبع
light point	منبع روشنایی
message source	منبع پیام
mains supply	منبع شبکه
light source	منبع نور
lighting source	منبع روشنایی
heat supply	منبع حرارتی
resource allocation	اختصاص منبع
cold water supply	منبع ابسرد
cooling water supply	منبع اب سرد
current supply	منبع جریان
source computer	کامپیوتر منبع
data source	منبع داده
electron emitter	منبع الکترون
elevated tanke	منبع اب هوائی
elevator boot	منبع بالابر
energizer	منبع انرژی
excitation source	منبع برانگیختگی
second source	منبع دوم
fountainhead	منبع خبر
power supplay	منبع قدرت
resource sharing	اشتراک منبع
resource management	مدیریت منبع
resource file	فایل منبع
grid bias supply	منبع ولتاژشبکه
magnetic storage	منبع مغناطیسی
source	منبع برق
original	منبع سرچشمه
originals	منبع سرچشمه
authority	منبع موثق
energy supply	منبع انرژی
mine	منبع مامن
mined	منبع مامن
mines	منبع مامن
noise	منبع تغذیه
noises	منبع تغذیه
irredentism	نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
adscititious	دارای منبع خارجی
gravy train	منبع در امد نامشروع
low frequency source	منبع فرکانس پایین
voltage source	منبع فشار الکتریکی
low voltage supply	منبع فشار ضعیف
source listing	لیست برداری منبع
magnetic tape store	منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
candlepower	شدت نور یک منبع
bonanzas	منبع عایدی مهم
magnetic store	حافظه یا منبع مغناطیسی
mechanical energy reservoir	منبع انرژی الکتریکی
line source	منبع خطی شکل
magnetic energy storage	منبع انرژی مغناطیسی
cistern	حوضچه ارامش منبع
emergency power supply	منبع قدرت اضطراری
information resource management	مدیریت منبع اطلاعات
internal power supply	منبع تغذیه داخلی
electronic power supply	منبع تغذیه الکترونیکی
motor	منبع نیروی مکانیکی
motor-	منبع نیروی مکانیکی
motored	منبع نیروی مکانیکی
motors	منبع نیروی مکانیکی
light source colour	رنگ منبع نور
authority	منبع صحیح و موثق
bonanza	منبع عایدی مهم
welding source	منبع جریان جوش
power supply switch	کلید منبع تغذیه
turn-offs	قط ع منبع تغذیه یک ماشین
site of the find	منبع [باستان شناسی]
archeological site	منبع [باستان شناسی]
cisterns	حوضچه ارامش منبع
radix	پایه منبع اصلی
resource sharing	اشتراک گذاشتن منبع
switch	قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched	قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switches	قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
source data automation	خودکاری داده منبع
power supply cable	کابل منبع قدرت
power supply cable	کابل منبع تغذیه
non renewable resource	منبع بازگشت ناپذیر
gravy trains	منبع در امد نامشروع
x ray source	منبع اشعه رونتگن
goldmine	منبع در آمد سرشار
provenance	منبع [باستان شناسی]
goldmines	منبع در آمد سرشار
cash cow <idiom>	منبع خوبی از پول
turn off	قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off	قط ع منبع تغذیه یک ماشین
non renewable resource	منبع تجدید ناپذیر
power	توقف منبع تغذیه الکتریکی
uninterruptable power supply	منبع تغذیه وقفه ناپذیر
source data automation	کنترل خودکار داده منبع
powered	توقف منبع تغذیه الکتریکی
r f power supply	منبع توان بسامد رادیویی
symbolic	نوشتن برنامه به زبان منبع
powering	توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit	واحد منبع تغذیه شبکه
mains electricity	منبع الکتریسیته محلی مشتریان
powers	توقف منبع تغذیه الکتریکی
ghost signals	علایم راداری بدون منبع
gravy train	منبع درامد بدون زحمت
aircraft battery	منبع الکتریکی برای هواپیما
gravy trains	منبع درامد بدون زحمت
symbolically	نوشتن برنامه به زبان منبع
lay in <idiom>	ذخیره منبع وموجودی چیزی
turn on	وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switch	یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار