Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
message source |
منبع پیام |
|
|
Other Matches |
|
InBox |
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه |
ups |
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی |
uninterruptable power supply |
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی |
deadlock |
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند |
challenge and reply |
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام |
line source |
منبع خطی منبع شبکه |
piggybacking |
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است |
InBox |
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است |
quoting |
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد |
authentication |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
prompts |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompt |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompted |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
receipt notification |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
radiogram |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
radiograms |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
UA |
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد |
codress |
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی |
anagrams |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
anagram |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
polynomial code |
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است |
ends |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ended |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
end |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
MTA |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال . |
wilco |
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم |
service message |
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره |
acknowledging |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledges |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledge |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
black concept |
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده |
references |
منبع |
resourc |
منبع |
supplied |
منبع |
supplying |
منبع |
supply |
منبع |
wellspring |
منبع |
reference |
منبع |
source code |
کد منبع |
small reservoir at well top |
منبع |
water system |
منبع اب |
hotbeds |
منبع |
rootstock |
منبع |
fountain |
منبع |
hotbed |
منبع |
fount |
منبع |
source |
منبع |
water supplies |
منبع اب |
resource |
منبع |
origin |
منبع |
fountains |
منبع |
water supply |
منبع اب |
origins |
منبع |
cisterns |
منبع اب |
cisterns |
منبع |
head spring |
منبع |
pools |
منبع |
receptacle |
منبع |
cistern |
منبع اب |
pooled |
منبع |
cistern |
منبع |
pool |
منبع |
receptacles |
منبع |
elevator boot |
منبع بالابر |
source data |
دادههای منبع |
heat supply |
منبع حرارتی |
incandescent source |
منبع ملتهب |
image source |
منبع تصویر |
energy supply |
منبع انرژی |
noise |
منبع تغذیه |
grid bias supply |
منبع ولتاژشبکه |
illuminant |
منبع نور |
fountainhead |
منبع خبر |
noises |
منبع تغذیه |
excitation source |
منبع برانگیختگی |
energizer |
منبع انرژی |
light point |
منبع روشنایی |
source computer |
کامپیوتر منبع |
information source |
منبع اطلاعات |
power supply |
منبع تغذیه |
power supplay |
منبع تغذیه |
power supplay |
منبع قدرت |
power source |
منبع قدرت |
power supply |
منبع انرژی |
neutron source |
منبع نوترون |
radiation source |
منبع تشعشع |
mains supply |
منبع شبکه |
resource allocation |
اختصاص منبع |
resource file |
فایل منبع |
resource management |
مدیریت منبع |
resource sharing |
اشتراک منبع |
magnetic storage |
منبع مغناطیسی |
second source |
منبع دوم |
lighting source |
منبع روشنایی |
light source |
منبع نور |
isogenous |
دارای یک منبع |
source |
منبع برق |
wellhead |
منبع چشمه |
voltage source |
منبع الکتریسیته |
original |
منبع سرچشمه |
originals |
منبع سرچشمه |
voltage source |
منبع قدرت |
voltage source |
منبع ولتاژ |
cold body |
منبع سرد |
cold water supply |
منبع ابسرد |
cooling water supply |
منبع اب سرد |
thermal reservoir |
منبع گرما |
attack origine |
محل یا منبع تک |
aliunde |
از منبع دیگر |
mine |
منبع مامن |
mined |
منبع مامن |
mines |
منبع مامن |
resource |
منبع ممر |
source |
منبع منشاء |
word of mouth <idiom> |
از منبع موثق |
authority |
منبع موثق |
agency of communications |
منبع ارتباط |
thermal reservoir |
منبع گرمایی |
current supply |
منبع جریان |
source routine |
روال منبع |
source program |
برنامه منبع |
source of power |
منبع انرژی |
source of power |
منبع قدرت |
source register |
ثبات منبع |
source listing |
لیست منبع |
source language |
زبان منبع |
store of value |
منبع ارزش |
data source |
منبع داده |
electron emitter |
منبع الکترون |
elevated tanke |
منبع اب هوائی |
source document |
سند منبع |
system resource |
منبع سیستم |
cisterns |
حوضچه ارامش منبع |
bonanzas |
منبع عایدی مهم |
switch |
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله |
bonanza |
منبع عایدی مهم |
switched |
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله |
switches |
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله |
non renewable resource |
منبع تجدید ناپذیر |
non renewable resource |
منبع بازگشت ناپذیر |
motors |
منبع نیروی مکانیکی |
low frequency source |
منبع فرکانس پایین |
emergency power supply |
منبع قدرت اضطراری |
cistern |
حوضچه ارامش منبع |
mechanical energy reservoir |
منبع انرژی الکتریکی |
motored |
منبع نیروی مکانیکی |
motor- |
منبع نیروی مکانیکی |
gravy trains |
منبع در امد نامشروع |
information resource management |
مدیریت منبع اطلاعات |
light source colour |
رنگ منبع نور |
candlepower |
شدت نور یک منبع |
motor |
منبع نیروی مکانیکی |
line source |
منبع خطی شکل |
internal power supply |
منبع تغذیه داخلی |
low voltage supply |
منبع فشار ضعیف |
magnetic energy storage |
منبع انرژی مغناطیسی |
turn off |
قط ع منبع تغذیه یک ماشین |
turn-off |
قط ع منبع تغذیه یک ماشین |
magnetic store |
حافظه یا منبع مغناطیسی |
turn-offs |
قط ع منبع تغذیه یک ماشین |
magnetic tape store |
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی |
electronic power supply |
منبع تغذیه الکترونیکی |
adscititious |
دارای منبع خارجی |
gravy train |
منبع در امد نامشروع |
power supply cable |
کابل منبع تغذیه |
welding source |
منبع جریان جوش |
archeological site |
منبع [باستان شناسی] |
x ray source |
منبع اشعه رونتگن |
site of the find |
منبع [باستان شناسی] |
goldmine |
منبع در آمد سرشار |
goldmines |
منبع در آمد سرشار |
cash cow <idiom> |
منبع خوبی از پول |
authority |
منبع صحیح و موثق |
resource sharing |
اشتراک گذاشتن منبع |
provenance |
منبع [باستان شناسی] |
radix |
پایه منبع اصلی |
power supply cable |
کابل منبع قدرت |
power supply switch |
کلید منبع تغذیه |
source listing |
لیست برداری منبع |
source data automation |
خودکاری داده منبع |
voltage source |
منبع فشار الکتریکی |
uninterruptable power supply |
منبع تغذیه وقفه ناپذیر |
mains power supply unit |
واحد منبع تغذیه شبکه |
mains electricity |
منبع الکتریسیته محلی مشتریان |
powers |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
gravy train |
منبع درامد بدون زحمت |
symbolically |
نوشتن برنامه به زبان منبع |
symbolic |
نوشتن برنامه به زبان منبع |
lay in <idiom> |
ذخیره منبع وموجودی چیزی |
power |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
gravy trains |
منبع درامد بدون زحمت |
ghost signals |
علایم راداری بدون منبع |
source data automation |
کنترل خودکار داده منبع |
powered |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
aircraft battery |
منبع الکتریکی برای هواپیما |
powering |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
r f power supply |
منبع توان بسامد رادیویی |
source |
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند |
switches |
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار |
data packet |
منبع ارسال سری داده در یک بسته |