Dictiornary-Farsi | منبع چشمه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
wellhead	منبع چشمه


Other Matches

ups	منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply	منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock	موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source	منبع خطی منبع شبکه
opening	چشمه
wellspring	سر چشمه
span	چشمه
spanned	چشمه
openings	چشمه
well head	سر چشمه
springhead	چشمه
meshing	چشمه
meshes	چشمه
spring	چشمه اب
springs	چشمه
springs	چشمه اب
triforium	سه چشمه
source	چشمه
spring	چشمه
mesh	چشمه
spanning	چشمه
spans	چشمه
hot spring	چشمه اب گرم
three panes window	پنجره سه چشمه
blinding	پر کردن چشمه ها
thermal spring	چشمه اب گرم
thermae	چشمه اب گرم
the span of a bridge	چشمه یا دهانه پل
blindingly	پر کردن چشمه ها
springlet	چشمه کوچک
laguna	چشمه اب گرم
hawse pipe	چشمه لنگر
lymph	چشمه یا جوی اب
fountains	مخزن چشمه
fountain	مخزن چشمه
mineral spring	چشمه معدنی
pegomancy	تفال با چشمه ها
quasistellar source	چشمه اخترواره
radio source	چشمه اخترواره
geysers	چشمه اب گرم
geysers	چشمه ابگرم
geyser	چشمه اب گرم
geyser	چشمه ابگرم
deer lick	چشمه شور
locks	سدبالابر چشمه پل
hot spring	چشمه آبگرم
well	چشمه جوهردان
spas	چشمه معدنی
lock	سدبالابر چشمه پل
wells	چشمه جوهردان
spa	چشمه معدنی
quasistellar source	چشمه شبه اختری
provenance	چشمه [باستان شناسی]
archeological site	چشمه [باستان شناسی]
radio source	چشمه شبه اختری
site of the find	چشمه [باستان شناسی]
The water is turbid from its source . <proverb>	آب از سر چشمه گل آلود است .
that bridge has openings	ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
eruption of a geyser	فوران چشمه اب گرم
the fountain of life	چشمه حیوان یازندگی
watering place	محل چشمه اب معدنی
geyser	چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geyser	چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geysers	چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geysers	چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
eyeleteer	الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
sinter	مواد متحجر شده دردهانه چشمه اب گرم
pierian spring	الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
The town is famous for its hot springs .	این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
resourc	منبع
supplied	منبع
water supply	منبع اب
hotbeds	منبع
supply	منبع
supplying	منبع
water supplies	منبع اب
resource	منبع
receptacles	منبع
receptacle	منبع
fountain	منبع
fountains	منبع
cistern	منبع اب
cistern	منبع
origins	منبع
origin	منبع
fount	منبع
hotbed	منبع
water system	منبع اب
cisterns	منبع
source	منبع
pools	منبع
pooled	منبع
cisterns	منبع اب
pool	منبع
head spring	منبع
references	منبع
reference	منبع
source code	کد منبع
small reservoir at well top	منبع
wellspring	منبع
rootstock	منبع
mines	منبع مامن
energy supply	منبع انرژی
elevator boot	منبع بالابر
image source	منبع تصویر
electron emitter	منبع الکترون
mined	منبع مامن
data source	منبع داده
source	منبع منشاء
message source	منبع پیام
grid bias supply	منبع ولتاژشبکه
mains supply	منبع شبکه
energizer	منبع انرژی
elevated tanke	منبع اب هوائی
mine	منبع مامن
fountainhead	منبع خبر
current supply	منبع جریان
light point	منبع روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
source	منبع برق
isogenous	دارای یک منبع
agency of communications	منبع ارتباط
aliunde	از منبع دیگر
attack origine	محل یا منبع تک
information source	منبع اطلاعات
excitation source	منبع برانگیختگی
incandescent source	منبع ملتهب
cold body	منبع سرد
cold water supply	منبع ابسرد
resource	منبع ممر
illuminant	منبع نور
cooling water supply	منبع اب سرد
heat supply	منبع حرارتی
magnetic storage	منبع مغناطیسی
light source	منبع نور
source listing	لیست منبع
resource sharing	اشتراک منبع
source register	ثبات منبع
resource management	مدیریت منبع
resource file	فایل منبع
source routine	روال منبع
radiation source	منبع تشعشع
thermal reservoir	منبع گرما
source program	برنامه منبع
second source	منبع دوم
noise	منبع تغذیه
noises	منبع تغذیه
source language	زبان منبع
source of power	منبع قدرت
source document	سند منبع
source of power	منبع انرژی
source data	دادههای منبع
source computer	کامپیوتر منبع
system resource	منبع سیستم
word of mouth <idiom>	از منبع موثق
power supply	منبع انرژی
power supplay	منبع تغذیه
voltage source	منبع قدرت
voltage source	منبع ولتاژ
power source	منبع قدرت
power supplay	منبع قدرت
originals	منبع سرچشمه
voltage source	منبع الکتریسیته
power supply	منبع تغذیه
store of value	منبع ارزش
original	منبع سرچشمه
thermal reservoir	منبع گرمایی
resource allocation	اختصاص منبع
authority	منبع موثق
neutron source	منبع نوترون
information resource management	مدیریت منبع اطلاعات
x ray source	منبع اشعه رونتگن
voltage source	منبع فشار الکتریکی
goldmine	منبع در آمد سرشار
goldmines	منبع در آمد سرشار
cash cow <idiom>	منبع خوبی از پول
source listing	لیست برداری منبع
welding source	منبع جریان جوش
magnetic store	حافظه یا منبع مغناطیسی
magnetic tape store	منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
archeological site	منبع [باستان شناسی]
provenance	منبع [باستان شناسی]
non renewable resource	منبع بازگشت ناپذیر
non renewable resource	منبع تجدید ناپذیر
mechanical energy reservoir	منبع انرژی الکتریکی
power supply cable	کابل منبع تغذیه
magnetic energy storage	منبع انرژی مغناطیسی
power supply cable	کابل منبع قدرت
internal power supply	منبع تغذیه داخلی
source data automation	خودکاری داده منبع
light source colour	رنگ منبع نور
radix	پایه منبع اصلی
resource sharing	اشتراک گذاشتن منبع
line source	منبع خطی شکل
low frequency source	منبع فرکانس پایین
low voltage supply	منبع فشار ضعیف
site of the find	منبع [باستان شناسی]
emergency power supply	منبع قدرت اضطراری
authority	منبع صحیح و موثق
turn off	قط ع منبع تغذیه یک ماشین