Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (44 milliseconds)
English
Persian
to work out
منتهای استفاده را کردن از
Other Matches
to stain every nervers
منتهای کوشش خود را کردن
at best
منتهای مراتب
the uttermost poverty
منتهای بینوایی
with all speed
منتهای سرعت
the utmost love
منتهای دوستی
head over heels
<idiom>
منتهای درجه
the utmost limits
دورترین منتهای کوشش
utmost
منتهای کوشش حداکثر
low water mark
منتهای بدی اوضاع
exploits
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
to strain every nerve
منتهای کوشش را بعمل اوردن
to exhaust one's efforts
منتهای کوشش را بعمل اوردن
it is of the last importance
منتهای اهمیت را دارا است
i did my best
منتهای کوشش خود را کردم
it was at its height
به منتهای درجه رسیده بود
epicurus
بود خوش گذرانی منتهای سعادت
i did my very best
منتهای کوشش خود را بعمل اوردم
defect skipping
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
spoliation
تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
job
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
jobs
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fanning
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
seize
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seizes
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seized
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
impose
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operates
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat
سوء استفاده کردن ضایع کردن
ieee
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
utilizes
استفاده کردن از
utilises
استفاده کردن از
employ
استفاده کردن
utilizing
استفاده کردن از
utilised
استفاده کردن از
utilising
استفاده کردن از
utilize
استفاده کردن از
employed
استفاده کردن
to a. one self of
استفاده کردن از
employing
استفاده کردن
employs
استفاده کردن
to make use of
استفاده کردن از
to trade on
سو استفاده کردن از
put-upon
استفاده کردن از
to make much of
استفاده کردن از
to take a of
استفاده کردن از
put upon
استفاده کردن از
to play upon
سو استفاده کردن از
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
to profit by the accasion
از موقع استفاده کردن
use up
<idiom>
استفاده کامل کردن
strain
سوء استفاده کردن از
misusing
سوء استفاده کردن از
To take advantage of an opportunity.
از فرصت استفاده کردن
misused
سوء استفاده کردن از
take advantage
سوء استفاده کردن از
misuses
سوء استفاده کردن از
strains
سوء استفاده کردن از
uses
مصرف استفاده کردن
use
مصرف استفاده کردن
misuse
سوء استفاده کردن از
exercise one's veto
از حق وتو استفاده کردن
make much of
استفاده زیاد کردن از
reuse
دوباره استفاده کردن
play on
سوء استفاده کردن از
do up
اماده استفاده کردن
to tread on somebody's foot
<idiom>
از کسی سو استفاده کردن
solarize
استفاده کردن از نورافتاب
with open arms
<idiom>
با گرمی استفاده کردن
impose upon
سوء استفاده کردن از
to seize the opportunity
ازموقع استفاده کردن
trade on
سوء استفاده کردن از
wimps
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
done with
<idiom>
تمام کردن استفاده از چیزی
to use these rules
از این قاعده ها استفاده کردن
to lay hold on
استفاده ازضعف کسی کردن
to play
با وسائل پست سو استفاده کردن
to play it
با وسائل پست سو استفاده کردن از
To pick other peoples brains.
از افکار دیگران استفاده کردن
talk down to someone
<idiom>
از کلمات ساده استفاده کردن
Hamming code
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuses
سو استفاده کردن از ضایع کردن
uses
استفاده کردن استعمال کردن
use
استفاده کردن استعمال کردن
abuse
سو استفاده کردن از ضایع کردن
abused
سو استفاده کردن از ضایع کردن
abusing
سو استفاده کردن از ضایع کردن
lincense or cence
مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
to play one's card well
از فرصت خود استفاده کامل کردن
simple
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clearer
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simpler
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simplest
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clears
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clear
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
misfeasance
سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
clearest
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
published
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
trailing
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirate
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trailed
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
eat one's cake and have it too
<idiom>
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
pirating
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trail
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
exploitation
بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
pirates
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
redundancies
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
pirated
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
redundancy
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
utilising
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
steal
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
to make the most of
به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
steals
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
throw one's weight around
<idiom>
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
utilizes
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
auditing
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audit
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
rollers
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
audits
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
internal sort
مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
usufruct
از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن
predigest
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
withholding
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
withholds
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
withhold
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
voices
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
color code
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
job
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
mulches
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
voice
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
mulch
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
jobs
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
voicing
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
aperture mask
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
scanned
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com