Dictiornary-Farsi | منتهی درجه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
pinnacle	منتهی درجه
pinnacles	منتهی درجه


Search result with all words

maximum	منتهی درجه بزرگترین
Other Matches

at latest	منتهی
at the latest [postpositive] <adv.>	منتهی
by <adv.>	منتهی
no later than <adv.>	منتهی
at the utmost	منتهی
supreme	منتهی افضل
conduce	منتهی شدن به
on monday at latest	منتهی تا دوشنبه
terminate in	منتهی شدن به
terminated	خاتمه دادن منتهی
terminates	خاتمه دادن منتهی
terminate	خاتمه دادن منتهی
at f.	منتهی خیلی باشد
cuspidate	منتهی به نوک تیز
westernmost	واقع در منتهی الیه غرب
ship's rail	راه اهن منتهی به کشتی
lead in	چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
meiosis	تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
masculinerhme	قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
stock watering	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
gauge	درجه
echelon	درجه
gauged	درجه
echelons	درجه
gauges	درجه
kyu	درجه
high-class	درجه یک
classy	درجه یک
chinical t.	درجه
second class	درجه دو
nobby	درجه یک
aquastat	درجه
top-notch	درجه یک
slap-up	درجه یک
low grade	کم درجه
number one	درجه یک
elevation	درجه
elevations	درجه
scalage	درجه
grade	درجه
rank	درجه
top hole	درجه یک
ranked	درجه
length	درجه
lengths	درجه
second class	درجه 2
ranks	درجه
grades	درجه
marks	درجه
mark	درجه
degrees	درجه
run of the mine	بی درجه
proportion	درجه
proportions	درجه
third rate	درجه سه
third-rate	درجه سه
tophole	درجه یک
topnotch	درجه یک
degree	درجه
copesetic	درجه یک
first class	درجه یک
scale	درجه
gage	درجه
copacetic	درجه یک
rate	درجه
rates	درجه
second-rate	درجه دو
second rate	درجه دو
equally <adv.>	به یک درجه
gauge glass	درجه اب
titles	درجه
gauge=gage	درجه
clinical thermometer	درجه
first string	درجه یک
pitch	درجه
pitches	درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
top	درجه یک
title	درجه
gage=gauge	درجه
reversible elbow	زانوی 09 درجه
degree of advancement	درجه پیشرفت
ninth	درنهمین درجه
quadratic equation	معادلات درجه دو
royal honor	درجه سلطنتی
berates	خلع درجه
inferiors	درجه دوم
cope flask	درجه روئی
berating	خلع درجه
rear sight	شکاف درجه
confidence level	درجه اطمینان
third-rate	درجه سوم
consistence	درجه غلظت
berate	خلع درجه
whither	بکدام درجه
first class	درجه اول
quarternary canal	کانال درجه 4
third rate	درجه سوم
berated	خلع درجه
first class brick	اجر درجه یک
inferior	درجه دوم
secondary amine	امین 2 درجه
secondary alcohol	الکل 2 درجه
second degree of readiness	امادگی درجه دو
second class	دومین درجه
degree of freedom	درجه ازادی
degree of precision	درجه دقت
secondary hydrogen	هیدروژن 2 درجه
secondary carbon	کربن 2 درجه
dot pitch	درجه نقطه
efficacity	درجه تاثیر
degree opulence	درجه توانگری
degree of saturation	درجه اشباع
degree of relationship	درجه خویشاوندی
eldership	ارشدیت درجه
degree of dissociation	درجه تفکیک
electrical degree	درجه الکتریکی
elevation scale	مقیاس درجه
elevation scale	طبلک درجه
elevation stop	حد نهایی درجه
salinity	درجه شوری
degree of polymerization	درجه بسپارش
stage	درجه مرحله
stages	درجه مرحله
d.p	درجه بسپارش
elevation circle	قطاع درجه
degree of curve	درجه انحناء
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
degree of compaction	درجه تراکم
degree of centralization	درجه تمرکز
second class	درجه دوم
velocity	درجه تندی
elevating arc	قطاع درجه
dan	درجه درکاراته
secondary road	جاده درجه دو
ninths	درنهمین درجه
kelvin degree	درجه کلوین
octan rating	درجه اکتان
fluidity	درجه سفتی
oil guage	درجه روغن
clumps	درجه سردوشی
baccslavreate	درجه شوالیه
grade of channel	درجه کانال
clumped	درجه سردوشی
clump	درجه سردوشی
bar sight	شکاف درجه
consistency	درجه غلظت
oxidation degree	درجه اکسایش
comparatives	درجه تفضیلی
comparative	درجه تفضیلی
bar sight	ستون درجه
battle sight	درجه جنگی
baccalaureate	درجه باشلیه
minimum elevation	حداقل درجه
supremely	با علی درجه
to the utmost	به منتها درجه
quantum	درجه میزان
adjustability	درجه انطباق
in the highest d.	به منتها درجه
adjusted elevation	درجه تنظیمی
honor	درجه نشان
lieutenancy	درجه ستوانی
puny	درجه پست
angle of elevation	زاویه درجه
magna cum laude	با درجه عالی
anti knock property	درجه اکتان
high grade product	محصول درجه یک
measuring glass	درجه دار
high grade	درجه اعلی
graduator	درجه گذار
shadings	درجه رنگ
shades	درجه رنگ
clumping	درجه سردوشی
graduation	درجه بندی
graduation	درجه گرفتن
grading	درجه بندی
largely	تا درجه زیادی
calibration	درجه بندی
gaduate	درجه دار
centigrade degree	درجه صدبخشی
fuel grade	درجه سوخت
first water	درجه اول
first rate	نخستین درجه
brick layer	بنای درجه دو
advancement in rating	ارتقاء درجه
battle sight	شکاف درجه
shade	درجه رنگ
baume degree	درجه بومه