English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
maximum منتهی درجه بزرگترین
Other Matches
pinnacles منتهی درجه
pinnacle منتهی درجه
by <adv.> منتهی
no later than <adv.> منتهی
at the latest [postpositive] <adv.> منتهی
at the utmost منتهی
at latest منتهی
supreme منتهی افضل
terminate in منتهی شدن به
conduce منتهی شدن به
on monday at latest منتهی تا دوشنبه
at f. منتهی خیلی باشد
terminated خاتمه دادن منتهی
cuspidate منتهی به نوک تیز
terminates خاتمه دادن منتهی
terminate خاتمه دادن منتهی
ship's rail راه اهن منتهی به کشتی
westernmost واقع در منتهی الیه غرب
lead in چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
meiosis تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
eldest بزرگترین
best بزرگترین
maximus بزرگترین
supreme بزرگترین
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
masculinerhme قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
one's biggest worry [problem number one] بزرگترین نگرانی
line of most gradient خط بزرگترین شیب
lion's share بزرگترین سهم
maximum بزرگترین وبالاترین رقم
lion share بزرگترین یا بهترین بخش
He is my eldest son. او بزرگترین پسر من هست.
fall line بزرگترین خط شیب کوه
greatest lower bound [glb, GLB] بزرگترین کران بالا [ریاضی]
great circle بزرگترین دایره محیط یک کره
greatest common measure بزرگترین بخش یاب مشترک
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
highest رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
london in size پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
highs رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
lloyd's بزرگترین شرکت بیمه انگیسی
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
gorilla بزرگترین میمون شبیه انسان
gorillas بزرگترین میمون شبیه انسان
infimum بزرگترین کران بالا [ریاضی]
eagle owl شاه جغد:بزرگترین جغداروپایی
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
petticoats قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
petticoat قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
He is the greatest scientist on earth. بزرگترین دانشمند روی زمین است
America Online بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
maximum بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
maximum بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
maximum بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
msb بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
third class درجه سوم بلیط درجه 3
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
most significant bit بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
first fit تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
IBM بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
lord chancellor بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
proportions درجه
run of the mine بی درجه
scalage درجه
ranks درجه
rank درجه
proportion درجه
elevations درجه
second class درجه 2
third rate درجه سه
classy درجه یک
lengths درجه
length درجه
third-rate درجه سه
elevation درجه
second class درجه دو
ranked درجه
degrees درجه
top hole درجه یک
tophole درجه یک
topnotch درجه یک
degree درجه
grade درجه
high-class درجه یک
gauges درجه
gauged درجه
gauge درجه
echelons درجه
echelon درجه
first class درجه یک
nobby درجه یک
grades درجه
number one درجه یک
slap-up درجه یک
top-notch درجه یک
marks درجه
mark درجه
aquastat درجه
gage=gauge درجه
chinical t. درجه
top درجه یک
kyu درجه
equally <adv.> به یک درجه
copacetic درجه یک
gauge=gage درجه
gauge glass درجه اب
second rate درجه دو
clinical thermometer درجه
rates درجه
gage درجه
just as well <adv.> به یک درجه
rate درجه
scale درجه
low grade کم درجه
pitch درجه
second-rate درجه دو
title درجه
first string درجه یک
pitches درجه
copesetic درجه یک
titles درجه
degree of precision درجه دقت
rear sight شکاف درجه
degree of saturation درجه اشباع
berating خلع درجه
degree of polymerization درجه بسپارش
ninth درنهمین درجه
degree of advancement درجه پیشرفت
degree of freedom درجه ازادی
degree of dissociation درجه تفکیک
ninths درنهمین درجه
gradational به ترتیب درجه
degree of curve درجه انحناء
degree of crystalinity درجه بلورینگی
degree of relationship درجه خویشاوندی
degree of compaction درجه تراکم
degree of centralization درجه تمرکز
berates خلع درجه
reversible elbow زانوی 09 درجه
elevation scale طبلک درجه
third rate درجه سوم
second class درجه دوم
second class دومین درجه
elevation stop حد نهایی درجه
first rate نخستین درجه
inferiors درجه دوم
second degree of readiness امادگی درجه دو
inferior درجه دوم
first rate درجه اول
first class brick اجر درجه یک
stages درجه مرحله
first class درجه اول
stage درجه مرحله
octan rating درجه اکتان
elevation scale مقیاس درجه
third-rate درجه سوم
first water درجه اول
berated خلع درجه
degree opulence درجه توانگری
efficacity درجه تاثیر
berate خلع درجه
dot pitch درجه نقطه
royal honor درجه سلطنتی
whither بکدام درجه
gaduate درجه دار
fuel grade درجه سوخت
salinity درجه شوری
eldership ارشدیت درجه
electrical degree درجه الکتریکی
elevating arc قطاع درجه
elevation circle قطاع درجه
measuring glass درجه دار
puny درجه پست
calibration درجه بندی
oil guage درجه روغن
kelvin degree درجه کلوین
centigrade degree درجه صدبخشی
oxidation degree درجه اکسایش
penetration point درجه نفوذ
to the utmost به منتها درجه
supremely با علی درجه
permanent rank درجه دایمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com