English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
normal distribution curve منحنی توزیع نرمال
Other Matches
normal plane توزیع نرمال
normal distribution توزیع نرمال
gaussian distribution توزیع نرمال
normal curve منحنی نرمال
normal bivariate distribution توزیع دو متغیری نرمال
normal distribution توزیع نرمال [ریاضی]
normal error curve منحنی خطای نرمال
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
distribution curve منحنی توزیع
normal distribution curve منحنی توزیع بهنجار
lorenz curve منحنی که نمایشگر انحراف توزیع درامداز وضع برابری کامل است
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
curvilineal دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
normal نرمال
normal hydrocarbon هیدروکربن نرمال
normal stress تنش نرمال
normal state حالت نرمال
standard costs هزینههای نرمال
angle ti the normal زاویه نرمال
normal solution محلول نرمال
regular section پروفیل نرمال
normal opening گشایش نرمال یا فرانسوی
orthonormal functions توابع نرمال ارتو
normalization فرآیند یا داده نرمال
evolute بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
lead curve خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
curving خط منحنی منحنی مسیر
curve خط منحنی منحنی مسیر
curves خط منحنی منحنی مسیر
iso product curve منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
normalizes عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalize عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalising عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalises عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalised عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
yellow arc محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
outside اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
non dedicated server کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
distribution پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
modes عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
dissemination توزیع
distributions توزیع
issue توزیع
repartition توزیع
issues توزیع
issued توزیع
distribution توزیع
marketing توزیع
dispensation توزیع
allotments توزیع
dispensations توزیع
allotment توزیع
t distribution توزیع تی
curvated منحنی
curves منحنی
curve tracer منحنی کش
curving منحنی
curving منحنی خم
curving خط منحنی
crump منحنی
v curve منحنی "وی "
curled خم منحنی
curls خم منحنی
out of straight منحنی
wrap-around منحنی
inflexion خم منحنی
s curve منحنی S
curved منحنی
curl خم منحنی
curvate منحنی
s curve منحنی اس
curve plotter منحنی کش
curves منحنی خم
curves خط منحنی
curve خط منحنی
bent منحنی
node منحنی
roundest منحنی
nodes منحنی
j curve منحنی جی
round منحنی
curve منحنی خم
curve منحنی
boltzmann distribution توزیع بولتزمن
fixed system توزیع ثابت اب
planck distribution توزیع پلانک
binomial distribution توزیع دو جملهای
bose distribution توزیع بوز
fire distribution توزیع اتش
population distribution توزیع جمعیت
sample distribution توزیع نمونه
chi square distribution توزیع مربع خی
exponential distribution توزیع نمایی
load distribution توزیع بار
poisson distribution توزیع پواسون
canonical distribution توزیع بندادی
poissan distribution توزیع پواسن
market channels مجاری توزیع
bernoulli distribution توزیع برنولی
distribute توزیع کردن
basic of issue مبنای توزیع
stresses distribution توزیع تنشها
gauaaian distribution توزیع گوسی
distributing توزیع کردن
distributes توزیع کردن
angular distribution توزیع زاویهای
functional distribution توزیع اساسی
frequency distribution توزیع فراوانی
frequency distribution توزیع بسامد
arrengement of the reonforcement توزیع اماتور
spatial distribution توزیع فضائی
stress distribution توزیع تنش
continuous distributions توزیع پیوسته
dispensator توزیع کننده
distribution factors ضرایب توزیع
distribution free نابسته به توزیع
distribution function تابع توزیع
distribution law قانون توزیع
distribution of income توزیع درامد
income distribution توزیع درامد
distribution of wealth توزیع ثروت
wealth distribution توزیع ثروت
distribution factor ضریب توزیع
dealing arrangments نحوه توزیع
rectangular distribution توزیع مستطیلی
distributable قابل توزیع
generalized function توزیع [ریاضی]
demotic distribution توزیع جمعیت
random distribution توزیع تصادفی
distributing point نقطه توزیع
Distribution توزیع [ریاضی]
decile توزیع دهگانه
distribution panel تابلوی توزیع
random distribution توزیع بی نظم
distribution ratio نسبت توزیع
hypergeometric distribution توزیع فراهندسی
cost of distribution هزینه توزیع
qualitative distribution توزیع کیفی
revolving top استوانه توزیع
probability distribution توزیع احتمال
energy distribution توزیع انرژی
rotation system توزیع تناوبی
equalizing basin حوضچه توزیع اب
reseller توزیع کننده
distribution system شبکه توزیع
distribution system سیستم توزیع
distribution time زمان توزیع
distributively بشکل توزیع
distributivity توزیع پذیری
cumulative distribution توزیع تجمعی
reinforcement distribution توزیع ارماتورها
indistributable غیرقابل توزیع
dispense توزیع کردن
dispensed توزیع کردن
dispenses توزیع کردن
redistribution توزیع مجدد
unit of issue مبنای توزیع
unit of issue واحد توزیع
dispensing توزیع کردن
uniform distribution توزیع یکنواخت
unfair distribution توزیع ناعادلانه
dispatches توزیع امکانات
truncated distribution توزیع ناقص
optimal distribution توزیع بهینه
trade channel مجرای توزیع
unissued <adj.> توزیع نشده
issues توزیع کردن
issued توزیع کردن
issue توزیع کردن
issue commissary مسئول توزیع
deals توزیع کردن
deal توزیع کردن
land distribution توزیع اراضی
normal distribution توزیع بهنجار
dealt توزیع کردن
marketing بازاریابی و توزیع
allotment تخصیص توزیع
allotments تخصیص توزیع
optimal distribution توزیع ایده ال
normalized distribution توزیع بهنجار
administers توزیع کردن
administering توزیع کردن
administer توزیع کردن
table of distribution جدول توزیع
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
administered توزیع کردن
distributed توزیع شده
dispatching توزیع امکانات
symmetrical distribution توزیع متقارن
distributors توزیع کننده
distributor توزیع کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com