Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
critical isotherm	منحنی هم دمای بحرانی
Other Matches
critical isotherm	هم دمای بحرانی
critical temperature	دمای بحرانی
curie point	دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
celsius temperature scale	مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
critical coupling	کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
centigrade temperature scale	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
curvilineal	دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
phillips curve	منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
evolute	بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
lead curve	خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
curves	خط منحنی منحنی مسیر
curving	خط منحنی منحنی مسیر
curve	خط منحنی منحنی مسیر
shift of a demand curve	انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
iso product curve	منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
outside	اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides	اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
neel temperature	دمای نل
total temperature	دمای کل
brightness temperature	دمای درخشایی
boyle's temperature	دمای بویل
brittleness temperature	دمای شکنندگی
brittle temperature	دمای شکنندگی
room temperature	دمای اتاق
reduced temprature	دمای کاهیده
aniline point	دمای انیلینی
transition temperature	دمای تبدیل
transition temperature	دمای فراگذری
specific heat	دمای ویژه
ambient temperature	دمای محیط
annealing point	دمای تابکاری
annealing temperature	دمای تابکاری
transition temperature	دمای تحول
barrel temperature	دمای پاتیل
wet bulb temperature	دمای تر مخزن
white heat	دمای سفید
optimum temperature	دمای بهینه
internal temperature	دمای درونی
kelvin temperature	دمای کلوین
maximum temperature	دمای ماکزیمم
equiviscous temperature	دمای همدوسندگی
mixture temperature	دمای اختلاط
curie temperature	دمای کوری
cryogenic temperature	دمای سرمازایی
high temperature	دمای بالا
effective temperature	دمای موثر
absolute temperature	دمای مطلق
inversion temperature	دمای وارونگی
operating temperature	دمای عملیاتی
thershold temperature	استانه دمای ذرات
softening temperature	دمای نرم شدن
exhaust gas temperature	دمای گاز خروجی
t.g	دمای تبدیل شیشهای
absolute scale	مقیاس دمای مطلق
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
glass transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
rubbery transition temperature	دمای تبدیل لاستیکی
geothermal gradient	شیب دمای زمین
glasy trainsition temperature	دمای تبدیل شیشهای
thermodynamic temperature scale	مقیاس دمای ترمودینامیکی
geothermal gradient	گرادیان دمای زمین
heat deflection temperature	دمای انحراف گرمایی
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
rankin temperature scale	مقیاس دمای رانکین
gamma transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
blackbody temperature	دمای جسم سیاه
rankine temperature scale	مقیاس دمای رانکین
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
condensed mercurytemperature	دمای جیوه متراکم
dry bulb temperature	دمای خشک مخزن
isothermal process	تحول در دمای ثابت
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
climacteric	بحرانی
acute	بحرانی
critical limit	حد بحرانی
decretory	بحرانی
decretive	بحرانی
marginal	بحرانی
critical	بحرانی
creep strength at elevated temperatures	مقاومت خزشی در دمای بالا
compressor inlet temperature	دمای گازهای ورودی کمپرسور
yield point at elevated temperatures	نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
ambient	متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
air hardening	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ice point	دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
critical density	چگالی بحرانی
critical damping	میرائی بحرانی
critical point	نقطه بحرانی
critical depth	عمق بحرانی
critical flow	جریان بحرانی
critical frequency	فرکانس بحرانی
critical heat flux	شارحرارتی بحرانی
critical height	بلندی بحرانی
acritical	غیر بحرانی
critical altitude	ارتفاع بحرانی
critical height	ارتفاع بحرانی
critical damping	خفیدگی بحرانی
critical current	شدت بحرانی
critical point	نقطه بحرانی
razor edge	موقعیت بحرانی
cretical flow	جریان بحرانی
critical activity	فعالیت بحرانی
critical amplification	تقویت بحرانی
critical angle	زاویه بحرانی
nick	موقع بحرانی
nicked	موقع بحرانی
nicking	موقع بحرانی
nicks	موقع بحرانی
critical area	ناحیه بحرانی
critical assembly	ترتیب بحرانی
critical coupling	تزویج بحرانی
critical magnitude	اندازه بحرانی
exigent	فشاراور بحرانی
critical pressure	فشار بحرانی
critical region	ناحیه بحرانی
critical resistance	مقاومت بحرانی
critical speed	سرعت بحرانی
critical value	ارزش بحرانی
critical valve	مقدار بحرانی
critical velocity	سرعت بحرانی
critical	حیاتی بحرانی
juncture	موقع بحرانی
Critical Regonalism	منطقه ی بحرانی
critical region	منطقه بحرانی
critical period	دوره بحرانی
critical mass	جرم بحرانی
critical pollution	الودگی بحرانی
critical path	مسیر بحرانی
critical path analysis	تحلیل مسیر بحرانی
critical molecular mass	جرم مولکولی بحرانی
critical grid current	جریان بحرانی شبکه
flood stage	تراز بحرانی طغیان
critical grid voltage	ولتاژ بحرانی شبکه
critical backing pressure	فشار حد خلاء بحرانی
critcal fore pressure	فشار حد خلاء بحرانی
cpm	روش مسیر بحرانی
critical infinte cylinder	قطر بحرانی استوانه
critical date	مدت زمان بحرانی
critical grid current	شدت بحرانی شبکه
critical deformation	تغییر شکل بحرانی
critical degree of polymerization	درجه بحرانی بسپارش
critical concentration	میزان تمرکز بحرانی
critical closing speed	سرعت بحرانی پایین
critical resistance	مقدار مقاومت بحرانی
critical anode distance	فاصله بحرانی اندی
critical path method	روش مسیر بحرانی
critical angle of attack	زاویه حمله بحرانی
critical temperature	درجه حرارت بحرانی
critical wave legth	طول موج بحرانی
thermal critical point	نقطه ی بحرانی حرارتی
critically	بطور بحرانی یا وخیم
bayonet thermocouple probe	قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
epitasis	دوره بحرانی وشدت مرض
critical heat flux ratio	نسبت شار حرارتی بحرانی
supercritical fluid chromatography	کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
to recover from something	جبران کردن [مثال از بحرانی]
critical cooling rate	میزان سرد کنندگی بحرانی
to recover from something	ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
critical grid bias	ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
cryogenic memory	رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
to recover from something	به حالت اول درآمدن [مثال از بحرانی]
critical build up resistance	مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
reference junction	اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity.	هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
s.f.c	chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
depth contour	خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
burn in	فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
austempering	تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
to turn the corner <idiom>	بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
supercritical fluid chromatography/mass	spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
icebox rivet	میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
s.f.c/m.s	mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
critical path analysis	استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
wein law	طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
cold thrust	ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test	ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
node	منحنی
curving	خط منحنی
nodes	منحنی
curving	منحنی خم
roundest	منحنی
curl	خم منحنی
curled	خم منحنی
curls	خم منحنی
j curve	منحنی جی
inflexion	خم منحنی
curve tracer	منحنی کش
curve plotter	منحنی کش
v curve	منحنی "وی "
curvated	منحنی
crump	منحنی
curving	منحنی
s curve	منحنی S
curves	خط منحنی
curve	منحنی خم
curve	منحنی
bent	منحنی
curve	خط منحنی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com