English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
offer curve منحنی پیشنهاد
Other Matches
they rejected his proposition پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
curvilineal دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
evolute بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
offered پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer پیشنهاد کردن پیشنهاد
lead curve خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
curves خط منحنی منحنی مسیر
curve خط منحنی منحنی مسیر
curving خط منحنی منحنی مسیر
iso product curve منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
outside اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
application پیشنهاد
overture پیشنهاد
overtures پیشنهاد
recommendation پیشنهاد
tendering پیشنهاد
suggestions پیشنهاد
proposition پیشنهاد
tender پیشنهاد
tendered پیشنهاد
tenderest پیشنهاد
bids پیشنهاد
suggestion پیشنهاد
bid پیشنهاد
motioned پیشنهاد
motioning پیشنهاد
motions پیشنهاد
proffers پیشنهاد
proffering پیشنهاد
proffered پیشنهاد
proffer پیشنهاد
pleas پیشنهاد
plea پیشنهاد
motion پیشنهاد
recommendations پیشنهاد
proposal پیشنهاد
proposals پیشنهاد
purpose پیشنهاد
purposes پیشنهاد
bidder پیشنهاد
propositioning پیشنهاد
motion [politic] پیشنهاد
proposal پیشنهاد
offer پیشنهاد
propositioned پیشنهاد
propositions پیشنهاد
bidders پیشنهاد
overtures پیشنهاد ها
proposals پیشنهاد ها
offers پیشنهاد ها
offer پیشنهاد
applications پیشنهاد ها
overture پیشنهاد
offers پیشنهاد
offered پیشنهاد
tendering form ورقه پیشنهاد
tenderer پیشنهاد دهنده
propose پیشنهاد کردن
proposes پیشنهاد کردن
proposing پیشنهاد کردن
proposal of marriage پیشنهاد عروسی
propound پیشنهاد کردن
proposal form فرم پیشنهاد
overbid پیشنهاد زیادتر
proposed پیشنهاد کردن
firm offer پیشنهاد قطعی
firm offer پیشنهاد ثابت
to make overtures پیشنهاد کردن
acceptance تصویب یک پیشنهاد
acceptances تصویب یک پیشنهاد
suggestible پیشنهاد کردنی
mover پیشنهاد دهنده
counterbid پیشنهاد متقابل
proposition گزاره پیشنهاد
offer to purchase پیشنهاد خرید
offerer پیشنهاد دهنده
offeror پیشنهاد دهنده
propounding پیشنهاد کردن
propounds پیشنهاد کردن
bids پیشنهاد مزایده
bid پیشنهاد دادن
propositioning گزاره پیشنهاد
bid پیشنهاد مناقصه
bids پیشنهاد کردن
propositioned گزاره پیشنهاد
bids پیشنهاد مناقصه
bids پیشنهاد خرید
bid پیشنهاد کردن
bids پیشنهاد حراج
bid پیشنهاد مزایده
bid پیشنهاد حراج
propositions گزاره پیشنهاد
suggester پیشنهاد دهنده
recommend پیشنهاد کردن
recommending پیشنهاد کردن
recommends پیشنهاد کردن
suggest پیشنهاد کردن
proposer پیشنهاد کننده
propounder پیشنهاد دهنده
suggested پیشنهاد کردن
suggesting پیشنهاد کردن
suggests پیشنهاد کردن
acceptance of offer قبولی پیشنهاد
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
bids پیشنهاد دادن
bid پیشنهاد خرید
offers پیشنهاد کردن
project پیشنهاد کردن
suggestion پیشنهاد القاء
tender پیشنهاد دادن
projects پیشنهاد کردن
recommendations نامه پیشنهاد
recommendation نامه پیشنهاد
peace offerings پیشنهاد صلح
project پیشنهاد پلان
projected پیشنهاد کردن
projects پیشنهاد پلان
advance پیشنهاد کردن
advancing پیشنهاد کردن
counter offer پیشنهاد متقابل
offer پیشنهاد کردن
projected پیشنهاد پلان
offered پیشنهاد کردن
peace offering پیشنهاد صلح
bidder پیشنهاد دهنده
tendered پیشنهاد دادن
bidder پیشنهاد کننده
bidders پیشنهاد کننده
suggestions پیشنهاد القاء
bidders پیشنهاد دهنده
tenderest پیشنهاد دادن
tendering پیشنهاد دادن
consulted پیشنهاد خواستن از یک خبره
tendered تقدیم کردن پیشنهاد
tender پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender تقدیم کردن پیشنهاد
ultimatums اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum اخرین پیشنهاد قطعی
consults پیشنهاد خواستن از یک خبره
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
consult پیشنهاد خواستن از یک خبره
tendering پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered پیشنهاد ادای دین
tendering پیشنهاد ادای دین
tendering تقدیم کردن پیشنهاد
bidding پیشنهاد مزایده کردن
suggestions افهار عقیده پیشنهاد
tenderest پیشنهاد ادای دین
to pop the question پیشنهاد عروسی کردن
to make a motion پیشنهاد کردن بر ان شدن
bidden خواندن پیشنهاد دادن
suggestion افهار عقیده پیشنهاد
tenderest تقدیم کردن پیشنهاد
tendered پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
ultimata اخرین پیشنهاد قطعی
bidder پیشنهاد دهنده در حراج
pull one's socks up <idiom> پیشنهاد عالی دادن
projects طرح یا پیشنهاد کردن
Many explanations were proffered. توضیحات بسیاری پیشنهاد شد.
offer to purchase پیشنهاد جهت خرید
offer for sale پیشنهاد جهت فروش
tender پیشنهاد ادای دین
bidders پیشنهاد دهنده در حراج
tenderest پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
proforma پیشنهاد فروش کالا
project طرح یا پیشنهاد کردن
bid against پیشنهاد بهتری دادن
proffered تقدیم پیشنهاد کردن
proposal پیشنهاد [برنامه ای یا طرحی]
My advice is ... پیشنهاد من این است ...
proffers تقدیم پیشنهاد کردن
proffering تقدیم پیشنهاد کردن
proffer تقدیم پیشنهاد کردن
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
projected طرح یا پیشنهاد کردن
j curve منحنی جی
inflexion خم منحنی
s curve منحنی اس
nodes منحنی
node منحنی
roundest منحنی
curve tracer منحنی کش
curve plotter منحنی کش
curvate منحنی
curved منحنی
curvated منحنی
s curve منحنی S
out of straight منحنی
crump منحنی
curls خم منحنی
curve منحنی
wrap-around منحنی
curve خط منحنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com