English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
to put in منصوب کردن ارائه دادن
Other Matches
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
render ارائه دادن ترجمه کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
porrect منبسط کردن ارائه دادن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
invests منصوب کردن
invested منصوب کردن
appointe منصوب کردن
invest منصوب کردن
investing منصوب کردن
bring forward ارائه دادن
put in ارائه دادن
produced ارائه دادن
gives ارائه دادن
misrepresentation بد ارائه دادن
presenting ارائه دادن
giving ارائه دادن
produce ارائه دادن
hold forth ارائه دادن
knuckle under <idiom> ارائه دادن
tendered ارائه دادن
present ارائه دادن
presents ارائه دادن
tender ارائه دادن
presented ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
give ارائه دادن
tendering ارائه دادن
produces ارائه دادن
puts منصوب کردن واداشتن
put منصوب کردن واداشتن
intromit جادادن منصوب کردن
putting منصوب کردن واداشتن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
put ارائه یا توضیح دادن
putting ارائه یا توضیح دادن
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
puts ارائه یا توضیح دادن
forthcoming اماده ارائه دادن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
instate برقرار کردن منصوب نمودن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
invests منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invest منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
appoint برقرار کردن منصوب کردن
appoints برقرار کردن منصوب کردن
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
represents ارائه کردن
represent ارائه کردن
represented ارائه کردن
producing اقامه ارائه کردن
lead proof ارائه دلیل کردن
forthcomming اماده برای ارائه کردن
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
appointees منصوب
appointee منصوب
appointor منصوب کننده
installs منصوب نمودن
install منصوب نمودن
installing منصوب نمودن
instal منصوب نمودن
nominees منصوب تعیین شده
nominee منصوب تعیین شده
self appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
regius professor استاد منصوب ازطرف پادشاه
self-appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
disciplining نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
to depict somebody or something [as something] کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
production ارائه
g scan ارائه جی
j display ارائه جی
j scan ارائه جی
displays ارائه
b scan ارائه ب
b display ارائه ب
k display ارائه کی
shew ارائه
k scan ارائه کی
offering ارائه
exposal ارائه
m scan ارائه ام
productions ارائه
l scan ارائه ال
exposure ارائه
exposures ارائه
range bearing display ارائه بی
m display ارائه ام
d display ارائه دی
d scan ارائه دی
ppi scan ارائه پی پی ای
c scan ارائه سی
c display ارائه سی
l display ارائه ال
presentment ارائه
h display ارائه اچ
h scan ارائه اچ
representations ارائه
adductor ارائه
displayed ارائه
representation ارائه
n scan ارائه ان
f display ارائه اف
f scan ارائه اف
n display ارائه ان
p display ارائه پی
display ارائه
p scan ارائه پی
exhibition ارائه
g display ارائه جی
displaying ارائه
exhibitions ارائه
presentation ارائه
presentations ارائه
conduct هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
productions ارائه ساخت
profert ارائه سند
showings ارائه اشکارسازی
showing ارائه اشکارسازی
production ارائه ساخت
showed ارائه نمایش
misrepresentation بد ارائه نمودن
presentability قابلیت ارائه
show ارائه نمایش
presentations ارائه عرضه
shows ارائه نمایش
renderable قابل ارائه
offers پیشکش ارائه
renderer ارائه دهنده
presentation ارائه عرضه
offer پیشکش ارائه
offered پیشکش ارائه
to picture شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
probation ارائه مدرک ودلیل
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
probational ارائه مدرک ودلیل
presenting bank بانک ارائه کننده
documentation ارائه اسناد یا مدارک
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
sidekick تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
coronation carpet فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
designs پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
design پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com