English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
quicquid plantatur solo , solo cedit منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
Other Matches
realty دارایی غیرمنقول و نمائات و منضمات ان
vesture منافع و نمائات زمین
accessory منضمات
attachments منضمات
fixture منضمات ملک طلق
accession نمائات
emblements نمائات
accessory نمائات و نتایج
attachments نمائات متصل
accessories نمائات منفصل
usufruct حق استفاده از عین و نمائات
separable accretions and benefits نمائات و منافع منفصله
paraphernalia دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
the profits and accretions which are an منافع و نمائات متصله مال
dependent متعلق
anaclitic متعلق به
appurtenant متعلق
thereof=of that متعلق به ان
thereof متعلق به ان
hereof متعلق باین
therof متعلق بان
heraldic متعلق به منادی
bridal متعلق بعروس
hypnic متعلق بخواب
conventual متعلق بخانقاه
subscriber's line خط متعلق به مشترک
hempen متعلق به شاهدانه
our متعلق بما
arcadian متعلق به ارکاد
adamic متعلق به ادم
alary متعلق به بال
chromic متعلق به کرومیوم
attached مربوط متعلق
my متعلق بمن
waterside متعلق به کناردریا ساحل
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
government owned industries صنایع متعلق بدولت
oversea متعلق بماوراء دریاها
ci devant متعلق بدوره سابق
acromial متعلق بنوک شانه
archiepiscopal متعلق به اسقف بزرگ
It belongs to him personally. متعلق بشخص اوست
then متعلق بان زمان
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
epigraphic سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
stablemate اسب مسابقه متعلق به یک گروه
alar متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
epigraphical سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
hostile متعلق به دشمن خصومت امیز
non human غیر متعلق به نژاد انسان
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
this house belong tome این خانه متعلق بمن است
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
domain اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domains اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
private متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
privates متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
no man's land سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
transmarine واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
associated company شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
extra atmospheric متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
commonest متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
common متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
kame تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
individuals منحصر بفرد متعلق بفرد
pertains مربوط بودن متعلق بودن
your مربوط به شما متعلق به شما
pertained مربوط بودن متعلق بودن
pertain مربوط بودن متعلق بودن
appertain مربوط بودن متعلق بودن
appertained مربوط بودن متعلق بودن
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
appertains مربوط بودن متعلق بودن
individual منحصر بفرد متعلق بفرد
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grass roots کف زمین
grazed زمین
graze زمین
grazes زمین
fielded زمین
soiling زمین
norland زمین
rooter زمین کن
domains زمین
geodetically زمین
acres زمین
domain زمین
land n زمین
lackland بی زمین
fields زمین
earthing زمین
acre زمین
globe زمین
terrain زمین
aerospace جو زمین
globes زمین
ground [British] [floor] کف زمین
ground line خط زمین
real estate زمین
ground surface کف زمین
cinder track زمین دو
ground : زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
ground کف زمین
floors کف زمین
floor کف زمین
cinder tracks زمین دو
land زمین
field زمین
earth زمین
soil زمین
tellus زمین
this earthly round زمین
soils زمین
extra terrestrial زمین
ground زمین
earths زمین
earth terminal ترمینال زمین
earth socket پریز زمین
earth science زمین شناسی
earth excavating حفاری زمین
difficult terrain زمین دو عارضه
geotherm همدمای زمین
geoisotherm همدمای زمین
downfield زمین حریف
geoid زمین دیسه
drill harrow زمین صاف کن
field of play زمین بازی
earth crust پوسته زمین
earth current برق زمین
geoid زمین وار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com