English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
cyclone منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclones منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
Other Matches
deprossion منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
barometric pressure فشار بارومتری
barometric altimeter ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
barometric بارومتری
barometric altitude ارتفاع بارومتری هواپیما
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
ones منحصر
straightlaced منحصر
one منحصر
straitlaced منحصر
limited منحصر
limitary منحصر
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
soles منحصر بفرد
unique منحصر بفرد
nonpar <adj.> منحصر بفردی
singular منحصر بفردی
exclusive منحصر به فرد
uniquely منحصر بفرد
particular تک منحصر بفرد
sole منحصر بفرد
singularity منحصر بفردی
limit منحصر کردن
sole owner مالک منحصر
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
single value ارزش منحصر بفرد
suigeneris اختصاصی منحصر بفرد
sole offspring فرزند منحصر بفرد
sole agent نماینده منحصر بفرد
sole representative نماینده منحصر بفرد
exclusive منحصر بفرد گران
unique solution راه حل منحصر بفرد
unique solution جواب منحصر بفرد
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
regionally منطقهای
zonary منطقهای
zonal منطقهای
regional منطقهای
zonular منطقهای
territorial منطقهای
singleton یک سطرشعر یا بند منحصر بفرد
monotypic دارای نوع منحصر بفرد
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
regional network شبکه منطقهای
regional gap شکاف منطقهای
regional center مرکز منطقهای
regional trade تجارت منطقهای
regional economy اقتصاد منطقهای
regional projects طرحهای منطقهای
zones دفاع منطقهای
regional development توسعه منطقهای
zone دفاع منطقهای
area confinement facility بازداشتگاه منطقهای
area interdiction ممانعت منطقهای
territorial محلی منطقهای
area target هدف منطقهای
area bombing بمباران منطقهای
area study بررسی منطقهای
area defense پدافند منطقهای
area evacuation تخلیه منطقهای
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
area monitoring مراقبت منطقهای
zone refining پالایش منطقهای
area target اماج منطقهای
zone purification تصفیه منطقهای
circuit court دادگاه منطقهای
area fire اتش منطقهای
area evacuation اخراجات منطقهای
carpet bombing بمباران منطقهای
zone defence دفاع منطقهای
phoenixes مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
phoenix مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
He's one of a kind. او [مرد] آدمی منحصر به فرد است.
element یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
elements یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
regionalist منطقهای ناحیه گرای
area sampling نمونه گیری منطقهای
convalescent center بیمارستان ثابت منطقهای
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
regional planning برنامه ریزی منطقهای
zonal tournament تورنمنت منطقهای شطرنج
area control center مرکز کنترل منطقهای
handler برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handlers برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
current expenditure هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
redeployed از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploy از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
redeploys از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
carpet bombing توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
third area conflict جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
restrict منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restricting منحصر کردن دچار تضییقات کردن
restricts منحصر کردن دچار تضییقات کردن
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
confine محدود کردن منحصر کردن
individual منحصر بفرد متعلق بفرد
confining محدود کردن منحصر کردن
individuals منحصر بفرد متعلق بفرد
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
synoptic situation شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
unique فرد منحصر به فرد
uniquely فرد منحصر به فرد
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
stroked فشار با پا
pressor فشار زا
fantod فشار
thrusts فشار
stroke فشار با پا
thrust فشار
stress فشار
pressing فشار
water pressure فشار اب
sense of pressure حس فشار
pressure sense حس فشار
distraint فشار
pressure curve خم فشار
stressing فشار
stresses فشار
bunt فشار با سر
weight فشار
isopiestic هم فشار
isobare هم فشار
atmospheric pressure فشار جو
strain فشار
strains فشار
atmosphere فشار جو
ice push فشار یخ
atmospheres فشار جو
back iron بن فشار
line of thrust خط فشار
back pressure پی فشار
presses فشار
constraint فشار
violence فشار
barometric pressure فشار جو
low pressure فشار کم
zips فشار
zipping فشار
zipped فشار
zip فشار
pressure vessel فشار
hydraulic pressure فشار اب
tension فشار
isobar تک فشار
isobar هم فشار
pressures فشار
tensions فشار
pressure فشار
isobars تک فشار
exertion فشار
pressured فشار
isobars هم فشار
pressuring فشار
strokes فشار با پا
pushes فشار
compression فشار
total pressure فشار کل
pushed فشار
push فشار
impacts فشار
impact فشار
thrusting فشار
press فشار
stroking فشار با پا
brunt فشار
exertions فشار
growing pains فشار
contact pressure فشار تماسی
high tension line خط فشار قوی
high pressure area منطقه پر فشار
hydraulic pressure فشار هیدرولیکی
cold water test pressure ازمایش فشار اب
high pressure line خط فشار قوی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com