English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
regionalist منطقهای ناحیه گرای
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
Other Matches
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
transit bearing گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
territorial منطقهای
zonal منطقهای
zonary منطقهای
regional منطقهای
zonular منطقهای
regionally منطقهای
regional projects طرحهای منطقهای
area evacuation تخلیه منطقهای
area bombing بمباران منطقهای
area defense پدافند منطقهای
area evacuation اخراجات منطقهای
area study بررسی منطقهای
regional trade تجارت منطقهای
zone دفاع منطقهای
area confinement facility بازداشتگاه منطقهای
carpet bombing بمباران منطقهای
circuit court دادگاه منطقهای
zones دفاع منطقهای
area fire اتش منطقهای
area interdiction ممانعت منطقهای
area monitoring مراقبت منطقهای
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
zone purification تصفیه منطقهای
zone defence دفاع منطقهای
zone refining پالایش منطقهای
area target اماج منطقهای
regional center مرکز منطقهای
area target هدف منطقهای
regional development توسعه منطقهای
regional economy اقتصاد منطقهای
territorial محلی منطقهای
regional gap شکاف منطقهای
regional network شبکه منطقهای
convalescent center بیمارستان ثابت منطقهای
area sampling نمونه گیری منطقهای
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
area control center مرکز کنترل منطقهای
zonal tournament تورنمنت منطقهای شطرنج
regional planning برنامه ریزی منطقهای
redeploys از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploy از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeployed از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
deprossion منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
skeptic شک گرای
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
cyclone منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclones منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
solipsist نفس گرای
nudist برهنگی گرای
theocentric خدا گرای
ultramodernist فرانو گرای
sectarian فرقه گرای
unitary توحید گرای
individualists فرد گرای
realistic تحقق گرای
individualist فرد گرای
realistic راستین گرای
realistically تحقق گرای
realistically راستین گرای
realists تحقق گرای
extrovert برون گرای
extroverts برون گرای
theist یزدان گرای
militarist جنگ گرای
militarists جنگ گرای
materialist ماده گرای
materialists ماده گرای
true azimuth گرای حقیقی
realist تحقق گرای
socialists جامعه گرای
socialist جامعه گرای
realist راستین گرای
feudal تیول گرای
realists راستین گرای
egalitarian تساوی گرای
progressivist پیشرفت گرای
photophilic نور گرای
magnetic azimuth گرای مغناطیسی
meliorist بهبود گرای
compass azimuth گرای مغناطیسی
communalist اشتراکی گرای
oxyphile اسید گرای
ruralist روستا گرای
saprophytic پوده گرای
unitarian توحید گرای
nationalist ملت گرای
lipophilic چربی گرای
relative bearing گرای نسبی
heliotrope افتاب گرای
halophile ابشور گرای
grid azimuth گرای شبکه
incalescent گرما گرای
evolutionist فرگشت گرای
equalitarian تساوی گرای
pragmatist مصلحت گرای
dermotropic پوست گرای
pneumotropic ریه گرای
nationalists ملت گرای
compass direction گرای مغناطیسی
grid bearing گرای شبکه
capitalists سرمایه گرای
back azimuth method گرای وارونه
segregationist جدایی گرای
capitalist سرمایه گرای
escapist گریز گرای
oxyphil اسید گرای
structuralists ساخت گرای
separatist جدا گرای
assumed azimuth گرای فرضی
escapists گریز گرای
centralist مرکز گرای
supremacists برتری گرای
centralists مرکز گرای
supremacist برتری گرای
doctrinaire ایین گرای
structuralist ساخت گرای
impressionists برداشت گرای
impressionist برداشت گرای
carpet bombing توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
hygrophyte گیاه رطوبت گرای
visionaries الهامی رویا گرای
reactionary مخالفت گرای بی منطق
visionary الهامی رویا گرای
corrected azimuth گرای تصحیح شده
reactionaries مخالفت گرای بی منطق
azimuth angle زاویه گرای نجومی هواپیما
true azimuth سمت حقیقی گرای جغرافیایی
closing azimuth error اشتباه گرای بستن پیمایش
azimuth گرای نجومی راس القدم
compass azimuth گرای قطب نمای کشتی
back azimuth method گرای معکوس در اخراج اشعه
imperialistic استعمار گرای بهره جویانه
traditionalist پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth گرای روانه کردن لوله توپ
quixotic ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
conversion angle زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
militarists ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
introverts شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
third area conflict جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
situs ناحیه
proclimax ناحیه
output area ناحیه
sympatric هم ناحیه
demesne ناحیه
subregion ناحیه
realms ناحیه
partitions ناحیه
partition ناحیه
sector ناحیه
sectors ناحیه
district ناحیه
wards ناحیه
districts ناحیه
ward ناحیه
area ناحیه
shires ناحیه
shire ناحیه
zone ناحیه
regional <adj.> ناحیه ای
areas ناحیه
zones ناحیه
regions ناحیه
reaches ناحیه
reached ناحیه
reach ناحیه
realm ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
ranges ناحیه
region ناحیه
reaching ناحیه
range ناحیه
ranged ناحیه
forbidden zone ناحیه ممنوع
slums ناحیه فقیرنشین
genital zone ناحیه تناسلی
region ناحیه فضا
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
output area ناحیه خروجی
frequency region ناحیه فرکانس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com