Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
defensive
منطقه دفاع
Search result with all words
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Other Matches
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
samisch variation
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
defense
دفاع وزارت دفاع
one on one
دفاع یارگری دفاع تک به تک
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
self defense
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
fencing
دفاع
uncovered
بی دفاع
parried
دفاع
parries
دفاع
defence
دفاع
parry
دفاع
defends
دفاع
parrying
دفاع
one man block
تک دفاع
defended
دفاع
defending
دفاع
blocks
دفاع
munition
دفاع
blocked
دفاع
block
دفاع
defenses
دفاع
defend
دفاع
answering
دفاع
advocacy
دفاع
vindication
دفاع
tae
دفاع با پا
pleading
دفاع
apologia
دفاع
defense
دفاع
answered
دفاع
answers
دفاع
czech defence
دفاع چک
apologias
دفاع
answer
دفاع
advocation
دفاع
opened
بی دفاع واریز نش
opened
خط بازبی دفاع
opens
خط بازبی دفاع
opens
بی دفاع واریز نش
advocate
دفاع کردن
assert
دفاع کردن از
parry of debate
دفاع درمنافره
perceptual defense
دفاع ادراکی
philidor's defence
دفاع فیلیدور
pierce the block
شکافتن دفاع
advocating
دفاع کردن
advocates
دفاع کردن
advocated
دفاع کردن
open
بی دفاع واریز نش
composite defense
دفاع مرکب
open
خط بازبی دفاع
plea of accused
دفاع متهم
pirc defence
دفاع پیرک
pillsbury defence
دفاع پیلزبری
alekhine's defence
دفاع الخین
backfield
دفاع نفوذی
hasty defense
دفاع تعجیلی
ball hawking
دفاع خوب
asserts
دفاع کردن از
closed variation
دفاع تاراش
benoni defence
دفاع بنونی
buckler
دفاع کردن
age ake
دفاع بالارونده
catenaccio
دفاع بتونی
active defense
دفاع عامل
achi komi
دفاع فشاری
classical variation
دفاع ارتدوکس
indefensibility
دفاع ناپذیری
polish defence
دفاع لهستانی
asserted
دفاع کردن از
fullback
دفاع پوششی
dogging
دفاع بسته
dog
دفاع بسته
kake uke
دفاع قلابی
kwon
دفاع با دست
dutch attack
دفاع برد
dory defence
دفاع دوری
deraign
دفاع کردن
department of defense
وزارت دفاع
legitimate defence
دفاع مشروع
dogs
دفاع بسته
juji uke
دفاع ضربدری
implead
دفاع کردن
in self defence
برای دفاع
fencible
قابل دفاع
defendant
دفاع کننده
internal defense
دفاع داخلی
extended defense
دفاع گسترده
ego defence
دفاع خود
janisch defence
دفاع یانیش
janisch defence
دفاع شلیمان
double guard
دفاع با دو دست
makki
دفاع کردن
plead
دفاع کردن
nagashi uke
دفاع پرسی
national defence
دفاع ملی
national defense
دفاع ملی
offensive block
دفاع تهاجمی
damiano's defence
دفاع دامیانو
anti menchanized defense
دفاع ضدمکانیزه
d. armour
اسلحه دفاع
pleaded
دفاع کردن
defense in depth
دفاع در عمق
meran defence
دفاع مران
mikazuki uke ushiro geri
دفاع هلالی
deliberate defense
دفاع بافرصت
defensive board
دفاع سبد
morote uke
دفاع دوتایی
morote uke
دفاع با دست
defense in place
دفاع در محل
indefensible
غیرقابل دفاع
pleads
دفاع کردن
asserting
دفاع کردن از
say a good word for
دفاع کردن
sham plea
دفاع پوچ
simple parry
دفاع ساده
self-defence
دفاع از خود
soto uke
دفاع از خارج
special plea
دفاع خاص
summetrical defence
دفاع متقارن
zones
دفاع منطقهای
tenability
دفاع پذیری
three man block
دفاع سه نفره
to make a d.
دفاع کردن
to stick up for
دفاع کردن از
zone
دفاع منطقهای
sham plea
دفاع ناموجه
semi circular parry
دفاع نیمدایره
scandinavian defence
دفاع اسکاندیناویایی
secretary of defence
وزیر دفاع
fend
دفاع کردن
secretary of state for defence
وزیر دفاع
secretary of defense
وزیر دفاع
self defence
دفاع مشروع
self protection
دفاع از نفس
defensible
قابل دفاع
defensible
دفاع پذیر
defensible
دفاع کردنی
two knights' defence
دفاع دو اسب
two man block
دفاع دونفره
the right of self-defence
حق دفاع از خود
answers
دفاع کردن
answering
دفاع کردن
answered
دفاع کردن
answer
دفاع کردن
to defend
[from]
دفاع کردن
[از]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com